پنجره ها کلافه اند

پنجره ها کلافه اند

از سنگینی نگاه منتظرم

اگر نمی آیی...

اینقدر پنجره ها را زجر ندهم


چشم هایم به جهنم...
دیدگاه ها (۱)

نشست تو ماشین، دستانش می لرزید، بخاری رو روشن کردم، گ...

ﺧــــــــﺪﺍﯾـــــــــﺎ !ﻓـــﻘــــــﻂ ﮔﯿـــــــﺮ ﯾـــــــﮏ " ...

ﺍﮔﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺎﺷﻪ ﻣﻦ ﺍﻭﻧﯽ ﺑﺸﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﯽ، ﺩﯾﮕﻪ ﻣــﻦ ، ﻣــﻦ ﻧﯿﺴﺘﻢ...

.یک غزل نذر تو کردم سرِ صبحتا که آرام شوم در برِ صبح دوش بی ...

✍️عشق شاید همین است؛همین ک چشم هایم جز چشم های تو هیچ نمی بی...

رها🍂 تو ذوق میان چشم هایم هستی برای زیستنتو تنها کسی هستی که...

چشماش؟‌!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط