part7
part7
Daddy fucker vahshim🥑
ویو ا/ت
دیدم که... ارباب اومده خونه و عصبیه
+ارباب حالتو خوبه؟
-خوبم هیچی نیست تو چرا بیداری؟
+داشتم میرفتم اب بخورم
-اها
+اقای ته کجان؟
-الان میادش.. یونگی رفت؟
+نه داخل اتاق مهمون خوابیده
-باشه من میرم اتاقم توهم برو بخواب
+چشم
*چند مین بعد*
ویو ا/ت
داشتم اب میخوردم ته وارد عمارت شد
+سلام ته
&سلام کوک رفت اتاقش؟
+اره
&اها باشه شب بخیر
+عه کجا میری با تو ام...ایش ول شکن بابا حوصله داری.. من برم بخوابم
¶هی کجا با این عجله؟
+وای ترسیدم چرا یهو ظاهر میشی
¶نترس تا وقتی من کنارتم هیچی نمیشه
+برو اونور میخابم برم بخوابم
¶اگه نرم اونور؟
+به ارباب میگم
¶منم هرزه بازیتو به اربابت میگم
+من کاری نکردم تو مجبورم کردی
¶دهنتو ببند برو اتاقت
+ایشش مرتیکه ی عوضی
¶هی با کی بودی؟
+با تو
¶بیا نزدیک تر
+چرا؟
¶بیاااا*داد*
+ب.. باشه
¶ببین دختره ی هرزه حواست به حرف هایی که میزنی باشه وگرنه اربابت اسیب میبینه نه تو
+چی داری میگی ارباب من رفیق توعه تو دیگه چه رفیقی هستی
¶تذکر بخت دادم دیگه
+هی صب کن... ایشش رفتش
ویو ا/ت
رفتم داخل اتاقم و سره تختم کپیدم و خوابم برد
ویو کوک
وایی چرا هروقت ا/ت رو میبینم یه جوری میشم؟... وای اصن این چه حرفیه بابا اه
&کوک؟
-بله..
&خوبی؟
-اره.. ته میخام بهت یه چیزی بگم
&بگو
-من احساس میکنم عاشق ا/ت شدم
&چی جدی میگی؟
-اره
&من خودم حلش میکنم...راستی کوک احساس میکنم ا/ت هم عاشقت شده
-جدی؟
&اره
edamash part8🗿
Daddy fucker vahshim🥑
ویو ا/ت
دیدم که... ارباب اومده خونه و عصبیه
+ارباب حالتو خوبه؟
-خوبم هیچی نیست تو چرا بیداری؟
+داشتم میرفتم اب بخورم
-اها
+اقای ته کجان؟
-الان میادش.. یونگی رفت؟
+نه داخل اتاق مهمون خوابیده
-باشه من میرم اتاقم توهم برو بخواب
+چشم
*چند مین بعد*
ویو ا/ت
داشتم اب میخوردم ته وارد عمارت شد
+سلام ته
&سلام کوک رفت اتاقش؟
+اره
&اها باشه شب بخیر
+عه کجا میری با تو ام...ایش ول شکن بابا حوصله داری.. من برم بخوابم
¶هی کجا با این عجله؟
+وای ترسیدم چرا یهو ظاهر میشی
¶نترس تا وقتی من کنارتم هیچی نمیشه
+برو اونور میخابم برم بخوابم
¶اگه نرم اونور؟
+به ارباب میگم
¶منم هرزه بازیتو به اربابت میگم
+من کاری نکردم تو مجبورم کردی
¶دهنتو ببند برو اتاقت
+ایشش مرتیکه ی عوضی
¶هی با کی بودی؟
+با تو
¶بیا نزدیک تر
+چرا؟
¶بیاااا*داد*
+ب.. باشه
¶ببین دختره ی هرزه حواست به حرف هایی که میزنی باشه وگرنه اربابت اسیب میبینه نه تو
+چی داری میگی ارباب من رفیق توعه تو دیگه چه رفیقی هستی
¶تذکر بخت دادم دیگه
+هی صب کن... ایشش رفتش
ویو ا/ت
رفتم داخل اتاقم و سره تختم کپیدم و خوابم برد
ویو کوک
وایی چرا هروقت ا/ت رو میبینم یه جوری میشم؟... وای اصن این چه حرفیه بابا اه
&کوک؟
-بله..
&خوبی؟
-اره.. ته میخام بهت یه چیزی بگم
&بگو
-من احساس میکنم عاشق ا/ت شدم
&چی جدی میگی؟
-اره
&من خودم حلش میکنم...راستی کوک احساس میکنم ا/ت هم عاشقت شده
-جدی؟
&اره
edamash part8🗿
۱۴.۴k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.