یادش بخیر اونوقتا لحاف تشکامونو اینجوری یه گوشه اتاق می

‏یادش بخیر اونوقتا، لحاف تشکامونو اینجوری یه گوشه اتاق میچیدن، مام کرم داشتیم بریم از اون بالا مسابقه پرش بدیم
‏آخرشم آوار میشد رو سرمون و کتک نوش جان می‌کردیم
دیدگاه ها (۱۳)

آدمایی که عشقشون رومثل کانال تلوزیون عوض میکنن آخرشباید بشین...

و رفت تا لب هیچو پشت حوصلهٔ نور هادراز کشید ؛و هیچ فکر نکرد ...

بدترین اشتباهی که کردم این بود کهاجازه دادم آدما طولانی تر ا...

از عطرِ بهار نارنج ها‌ی حیاطمان،نویدی از عشق می رسد!به گمانم...

monthmy²پارت³

پارت ۶۷ فیک ازدواج مافیایی

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط