و رفت تا لب هیچ

و رفت تا لب هیچ
و پشت حوصلهٔ نور ها
دراز کشید ؛
و هیچ فکر نکرد که ما
میان پریشانی تلفظ در ها
برای خوردن یک سیب
چقدر تنها ماندیم ...
دیدگاه ها (۱۷)

زندگی مثلدوربین عکاسی استروی مسائل مهمتمرکز کنلحظات خوب رو ث...

‌چه غریبانه نشستم !"سرراهت ڪه بـیایی"چه غریبانه غریبانه نوشت...

آدمایی که عشقشون رومثل کانال تلوزیون عوض میکنن آخرشباید بشین...

‏یادش بخیر اونوقتا، لحاف تشکامونو اینجوری یه گوشه اتاق میچید...

عاشقانه های شبنم

سلام بر تو ای صاحب‌الزمانسلام ای حضرت عشق سلام ای پدر مهربان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط