وقتی که اونا می گن بچه می خوام و تو میگی من می ترسم
وقتی که اونا می گن بچه می خوام و تو میگی من می ترسم
نامجون: اوه بیبی من از چی میترسه؟ نترس بهت زیاد سخت نمییگرم حالا بیا بریم اتاق(براید، میبرتت اتاق)
ا/ت: وایسا نامجون من فعلا آماد...(پیام بازرگانی)
جین: ورلد واید هندسام من نباید از چیزی بترسه باشه؟(کیوت)
ا/ت: باشه کیوتممممم(ا/ت دوباره خر شده😐😑)
شوگا:(مسترمین براش مهم نیست و کارو شروع کرده)
جیهوپ: نترس عزیزم من یه کاری میکنم که دیگه هیچوقت نگی می ترسم(لبخند)
جیمین: ترس؟ تو جز اموال پارک جیمین هستی پس نباید از چیزی بترسی باشه؟(هات و خشن)
ا/ت: با.. با... باشع(لکنت)
تهیونگ: بیبی من داره برای یونتان خواهر برادر میاره اونوقت از چی میترسه؟ باید از...(براید کردن ا/ت).. خداشم باشه
جونگ کوک:(مث شوگا)
نامجون: اوه بیبی من از چی میترسه؟ نترس بهت زیاد سخت نمییگرم حالا بیا بریم اتاق(براید، میبرتت اتاق)
ا/ت: وایسا نامجون من فعلا آماد...(پیام بازرگانی)
جین: ورلد واید هندسام من نباید از چیزی بترسه باشه؟(کیوت)
ا/ت: باشه کیوتممممم(ا/ت دوباره خر شده😐😑)
شوگا:(مسترمین براش مهم نیست و کارو شروع کرده)
جیهوپ: نترس عزیزم من یه کاری میکنم که دیگه هیچوقت نگی می ترسم(لبخند)
جیمین: ترس؟ تو جز اموال پارک جیمین هستی پس نباید از چیزی بترسی باشه؟(هات و خشن)
ا/ت: با.. با... باشع(لکنت)
تهیونگ: بیبی من داره برای یونتان خواهر برادر میاره اونوقت از چی میترسه؟ باید از...(براید کردن ا/ت).. خداشم باشه
جونگ کوک:(مث شوگا)
۱۰.۶k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.