گرتو باشی کوچه و مهتاب میخواهم چه کار

گرتو باشی کوچه و مهتاب میخواهم چه کار؟
تشنه ی روی تو هستم آب میخوام چه کار؟

چشمهایت صد غزل از عاشقان عالم است
این همه دیوان و شعر ناب میخواهم چه کار؟

جام لبهایت اگر امشب مرا مستی دهد...
تا ابد هشیار هستم، خواب میخواهم چه کار؟

غرق گشتن در میان بازوانت عالمییست..
عشق گر باشد، تن مرداب میخواهم چه کار؟

در تب هر» بوسه ات« جان از بدن پر میکشد...
گر نباشی من تمامم، تاب میخواهم چه کار؟
دیدگاه ها (۱)

ای کاش دلم اسیر و بیمار نبوددربند نگاه او گرفتار نبودمن عاشق...

تو را مےخواهم و دانم که هرگزبه کام دل در آغوشت نگیرمتویےآن آ...

امروز روز مهربانــــے خداسپنجره را بگشا؛ بشنـــو خــدا صدایت...

.

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط