فیک از اعضا
فیک از اعضا
وقتی از کمپانی میان و میبینن داری گریه میکنی'
جین:*با سرعت کیفش رو زمین میزاره و به سمتت میاد* بیبی گرلم؟!
ات:هق سوکجین *محکم بغلش میکنی*
جین:*تو بغلش فشارت میده و موهات رو میبوسه*
ات:خوشحالم که دارمت:)
جین:اما من به خودم میبالم...♡
--------------------
یونگی:درد داری؟!
ات:هق نه چیزیم نیست!
یونگی:یاا تمومش کن... فکر کنم... فکر کنم با دیدن گریه های تو صدای شکستن قلبم رو میشنوم!
--------------------
جیهوپ:چاگیا *کیوت*
ات:*خندت میگیره*
جیهوپ:نمیدونی با هر قطره اشکت از عمر من کم میکنی؟! *با لبخند اشکات رو پاک میکنه*
--------------------
نامجون:*براید بغلت میکنه و میبرتت تو اتاق* تو هم مثل من خسته ای مگه نه؟! هردومون به خواب نیاز داریم:)
--------------------
جیمین:دوست دارم بدونم چی باعث شده که اون مروارید های قشنگ روی صورتت به رقص در بیان بانو:)
--------------------
تهیونگ:پس منم باید باهات گریه کنم؟
ات:تو که نمیدونی من برای چی گریه میکنم!
تهیونگ:مهم نیست... میدونی چرا؟
ات:چرا؟!"
تهیونگ:من تقلید کننده کار های تو هستم! روزی که قلبت رو بهم دادی قلبم رو بهت دادم و روزی که عهد بستی تا پای جان کنارم بمانی عهد بستم تا پای جان کنارت بمانم فرشته زیبای من:)
--------------------
جونگ کوک:بهت قول میدم کسی که گریه ات رو در اورده تاوان سختی میده...
ات:گریه؟ نه من گریه نمیکردم... برات شیرموز درست کردم الان میارمش:) *همونطور که سعی میکردی گریه ات رو پنهان کنی به سمت اشپزخونه رفتی و خبر نداشتی که کوک هم داره دنبالت میاد*
ات:*به اشپزخونه که رسیدی بغضت شکست و برای اینکه جونگ کوک صدات رو نشنوه دستت رو روی دهنت گذاشتی*
جونگ کوک:*از پشت بغلت کرد و کنار گوشت زمزمه کرد...*
اونها میتونن دلباخته قسمت سفید روح تو شن اما من با بقیه فرق دارم نیازی به تظاهر نیست پریزاد :)
--------------------
:) از صبح دارم رو این کار میکنم...
گریه...
خوب بود؟!
کامنت؟!:)
#سناریو
#بی_تی_اس
وقتی از کمپانی میان و میبینن داری گریه میکنی'
جین:*با سرعت کیفش رو زمین میزاره و به سمتت میاد* بیبی گرلم؟!
ات:هق سوکجین *محکم بغلش میکنی*
جین:*تو بغلش فشارت میده و موهات رو میبوسه*
ات:خوشحالم که دارمت:)
جین:اما من به خودم میبالم...♡
--------------------
یونگی:درد داری؟!
ات:هق نه چیزیم نیست!
یونگی:یاا تمومش کن... فکر کنم... فکر کنم با دیدن گریه های تو صدای شکستن قلبم رو میشنوم!
--------------------
جیهوپ:چاگیا *کیوت*
ات:*خندت میگیره*
جیهوپ:نمیدونی با هر قطره اشکت از عمر من کم میکنی؟! *با لبخند اشکات رو پاک میکنه*
--------------------
نامجون:*براید بغلت میکنه و میبرتت تو اتاق* تو هم مثل من خسته ای مگه نه؟! هردومون به خواب نیاز داریم:)
--------------------
جیمین:دوست دارم بدونم چی باعث شده که اون مروارید های قشنگ روی صورتت به رقص در بیان بانو:)
--------------------
تهیونگ:پس منم باید باهات گریه کنم؟
ات:تو که نمیدونی من برای چی گریه میکنم!
تهیونگ:مهم نیست... میدونی چرا؟
ات:چرا؟!"
تهیونگ:من تقلید کننده کار های تو هستم! روزی که قلبت رو بهم دادی قلبم رو بهت دادم و روزی که عهد بستی تا پای جان کنارم بمانی عهد بستم تا پای جان کنارت بمانم فرشته زیبای من:)
--------------------
جونگ کوک:بهت قول میدم کسی که گریه ات رو در اورده تاوان سختی میده...
ات:گریه؟ نه من گریه نمیکردم... برات شیرموز درست کردم الان میارمش:) *همونطور که سعی میکردی گریه ات رو پنهان کنی به سمت اشپزخونه رفتی و خبر نداشتی که کوک هم داره دنبالت میاد*
ات:*به اشپزخونه که رسیدی بغضت شکست و برای اینکه جونگ کوک صدات رو نشنوه دستت رو روی دهنت گذاشتی*
جونگ کوک:*از پشت بغلت کرد و کنار گوشت زمزمه کرد...*
اونها میتونن دلباخته قسمت سفید روح تو شن اما من با بقیه فرق دارم نیازی به تظاهر نیست پریزاد :)
--------------------
:) از صبح دارم رو این کار میکنم...
گریه...
خوب بود؟!
کامنت؟!:)
#سناریو
#بی_تی_اس
۷.۶k
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.