@taghazzol
@taghazzol
غزلــی ساختم از وزن النگــوهایت
به پریشان شدن قسمتی از موهایت
غزلی ساختم از شیوه شهرآشوبیت
برگرفتـــه شده از قصــه ابروهایت
حس خوب غزلم را به چه تشبیه کنم؟
جز بــه احساس بغــل کردن بازوهایت
آنقــدر واژه بـرای غـــزلم داد بـه من
کوچه باغی که مرا برد به گردوهایت
بی تو آرامش این شعر به هم می ریزد
ای بــه قــربان سکــــوت سر زانوهایت
موج دریای تنت وقت سرآسیمه شدن
دلبـــری می کند از جمله جاشوهایت
کودکی هستم و در حسرت چشم عسلیت
می رود دست لبـــم تا لب کنـــدوهایت
اینکه آبادی ما آب و هوایش عالیست
ماجراییست که افتاده به شب بوهایت
سینه ات دشت پر احساس و چراگاه قرق
اینقـدر ظلم نکن در حــق آهـــوهایت
#ابولقاسم_خورشیدی
@taghazzol
غزلــی ساختم از وزن النگــوهایت
به پریشان شدن قسمتی از موهایت
غزلی ساختم از شیوه شهرآشوبیت
برگرفتـــه شده از قصــه ابروهایت
حس خوب غزلم را به چه تشبیه کنم؟
جز بــه احساس بغــل کردن بازوهایت
آنقــدر واژه بـرای غـــزلم داد بـه من
کوچه باغی که مرا برد به گردوهایت
بی تو آرامش این شعر به هم می ریزد
ای بــه قــربان سکــــوت سر زانوهایت
موج دریای تنت وقت سرآسیمه شدن
دلبـــری می کند از جمله جاشوهایت
کودکی هستم و در حسرت چشم عسلیت
می رود دست لبـــم تا لب کنـــدوهایت
اینکه آبادی ما آب و هوایش عالیست
ماجراییست که افتاده به شب بوهایت
سینه ات دشت پر احساس و چراگاه قرق
اینقـدر ظلم نکن در حــق آهـــوهایت
#ابولقاسم_خورشیدی
@taghazzol
۵۴۸
۱۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.