منوتو

#من‌و‌تو...📷📸
جهانم تاریک می‌شود
وقتی گذشته‌ام را مرور می‌کنم
وقتی با موسیقی باد
روی شن‌های ساحل
به دنبال پروانه‌ای می‌دویدم
تو ترس پروانه را دیدی
دستان مرا دیدی
آغاز یک اسارت را دیدی

آنگاه سکوت تو
میان رقص دریا شکست
و مرغ دلم را صدا کردی
صدای تو، لبخند مرا رقصاند
و غروب
آه غروب، شب را نواخت
و عقربه‌های ساعت
به صفر سعادت نزدیک‌تر می‌شد
و درد
آه درد‌ها، پنج فصل شدند
یکی از یکی سبزتر
روی گل‌های خاکستری پیراهنم
سنجاق شده بر سینه‌ام

آه ای زندگی
آه ای غروب‌ شیرینم
کجا رفت شادی مرغ دلم؟
کجا رفت آن صدای دلنشین؟

های آرزو!
های آرزوهای کوچک من!
کجا رفت؟
برای چه رفت خاطرم از دلش؟
مگر می‌شود تصور کرد
که هیچ زمستانی، برفی را ندید؟
و هیچ کویری، آفتابی را؟

من از تنهایی حرف می‌زنم
از تنهاییِ بعد از تو
از سکوت
از سایه‌های سرگردان در خیال
از دیوار‌ها
از قاب عکسی در کنار دریا
و از احساسی، که نامم را صدا زد روی شن‌های ساحل...

آه، نمی‌دانم
آه که نمی‌دانم چه باید کرد
حالا در غیابت
در بند رویاهایت
زمزمه‌ی نام تو، لبخند مرا می‌رقصاند
اما چه سود
که ای کاش هیچ‌وقت دنبال پروانه‌ای نمی‌دویدم
تا اینگونه جهانم تاریک نمی‌شد‌...
#هرمزگان‌زیبا
#بندرعباس
#ابراهیم‌منصفی_رامیِ‌جنوب
#چوکِ‌بَندِر
دیدگاه ها (۳۳)

#دلتنگی[۱]...📸📷شیطان مهربان چشم‌هایتوقتی نماز می‌خواندموسواس...

#چهل‌سالگی...📷📸ای سرو سر افرازاینک جمال را به کمال اینکدر او...

#سارا...📷📸سارازیر باران بمانسارای من!و بگذار تاجوانه‌های آخر...

#بهت...📸📷شووِن و ماه مثِ روی تو ، تو حلقه گیس...مه تک و تنها...

ماسه ها قهوه ای رنگ به دخترک احساسی فراتر از ارامش میبخشیدند...

علیرغم تمام دلخوشی هایم مسلم شد  مرا نامهربانی های تو دیوانه...

میدانی درد دارد :))))قفسه ی سینه ام درد دارد دردی مشابه با ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط