part
part: 1
(ویو ات)
ساعت ۶ صبح بود با عربده های جیهوپ بیدار شدم
جیهوپ: دختره دیوونهه پاشوووو(عربده)
ات: باش باش ببخشید(با بغض)
ویو ات
با صدا های بلند داداش بغضم گرفت.
پا شدم ساعت ۶:۱۵ دقیقا بود ی حموم ۵ دقیقه کردم آماده شدم تا برم مدرسه رفتم پایین ساعت ۶:۳۰ رفتم نشستم و شروع کردم به غذا خوردن
ات: صبح بخیر(بغض)
کوک: زود باش بریم دیر میشه من تا ساعت ۷:۳۰ کار دارم
ات: باش
(رفتیم سوار ماشین شدیم داداشم تا ساعت ۷:۳۰ و بالاخره منو رسوند مدرسه)
ات: سلام آیلیننننن
آیلین: سلام خوبی بیا بریم سر کلاس الان دیر میشه
ات: باش بریم
رفتیم سر کلاس کل بچه ها داشتن به ما نگاه می کردن ی پسر اومده بود سر جای من رفتم گفتم
ات: ببخشید اینحا جای منه
شوگا: میتونی کنارم بشینی
ی دختر: هی هر*زه تو حق نداری کنار دوست پسر من بشینی
ویو شوگا بلند شدم ی سیلی خابوندم زیر گوشش برگشتم پیش ات
شوگا: بشین(دستوری)
ویو ات
با حرکت این پسر تعجب کردم اما بعدش نشستم
که یهو......
ادامه دارد.......
فردا براتون کلی پارت میزارم
امیدوارم تو اولین پارت خوشتون اومده باشه بای بای❤❤دوستون دارم💋💋💋
(ویو ات)
ساعت ۶ صبح بود با عربده های جیهوپ بیدار شدم
جیهوپ: دختره دیوونهه پاشوووو(عربده)
ات: باش باش ببخشید(با بغض)
ویو ات
با صدا های بلند داداش بغضم گرفت.
پا شدم ساعت ۶:۱۵ دقیقا بود ی حموم ۵ دقیقه کردم آماده شدم تا برم مدرسه رفتم پایین ساعت ۶:۳۰ رفتم نشستم و شروع کردم به غذا خوردن
ات: صبح بخیر(بغض)
کوک: زود باش بریم دیر میشه من تا ساعت ۷:۳۰ کار دارم
ات: باش
(رفتیم سوار ماشین شدیم داداشم تا ساعت ۷:۳۰ و بالاخره منو رسوند مدرسه)
ات: سلام آیلیننننن
آیلین: سلام خوبی بیا بریم سر کلاس الان دیر میشه
ات: باش بریم
رفتیم سر کلاس کل بچه ها داشتن به ما نگاه می کردن ی پسر اومده بود سر جای من رفتم گفتم
ات: ببخشید اینحا جای منه
شوگا: میتونی کنارم بشینی
ی دختر: هی هر*زه تو حق نداری کنار دوست پسر من بشینی
ویو شوگا بلند شدم ی سیلی خابوندم زیر گوشش برگشتم پیش ات
شوگا: بشین(دستوری)
ویو ات
با حرکت این پسر تعجب کردم اما بعدش نشستم
که یهو......
ادامه دارد.......
فردا براتون کلی پارت میزارم
امیدوارم تو اولین پارت خوشتون اومده باشه بای بای❤❤دوستون دارم💋💋💋
- ۵.۴k
- ۰۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط