Part

Part: 2
بی رحم

ویو ات
باحرکت این پسر تعجب کردم اما بعدش نشستم که یهو معلم اومد شروع کرد به درس دادن

ویو شوگا
معلم اومد سر کلاس شروع کرد به درس دادن اما من از درس بدم میاد و من به خاطر دختری که چند سال پیش تو مهمونی دیدم و عاشقش شدم اومدم اینجا

(بعد مدرسه)

ویو ات
برگشتم خونه رفتم حموم و بعد از چند دقیقه اومدم بیرون و داداشم جیهوپ اومد تو

هوپی: دختر بیا پایین بابا کارت داره(سرد)
ات: چشم الان میام

(طبقه پایین)

بنده: پدر رو پ. ات می نویسم حیحییی

پ. ات: خب دخترم ما امروز قراره بریم بیرون تو با جونگ‌کوک تنها میمونی

ات: باشه پدرم جان(ناراحت)
کوک: بهتره که هرچی گفتم بگی چشم وگرنه بد تموم میشه(ی ابروش بالاست)
تهیونگ: کوک یکم آروم باش دوباره نزنیش
کوک: اگه رو حرفم حرف نزنه نمی زنم

(و اونا رفتن الان توخونه کوک و ات هستن)

کوک: ببینم ی چند تا قانون داریم
ات: قانون برا چی مگه چی شد
کوک: همین که گفتم(داد)
ات: ببخشید(بغض)
کوک: خب یک. بدون اینکه از من اجازه نگیری حق نداری جایی بری. دو. اگه چیزی گفتم فقط میگی چشم وگرنه ۱۵۰ تا شلاق بهت میخوره. سه. هرجا گفتم و هرچی خواستم انجام میدی
ات: چشم

ویو ات
بدو بدو رفتم تو اتاقم و بغضم شکست
یک ساعت گریه کرم بعد از یک ساعت آیلین زنگ زد

(مکالمه)

آیلین: سلام خوبی

ات: آره خوبم (صدای گرفته)

آیلین: دختر امروز میتونی بیای بار

ات: کیا هستن

آیلین: لیا. سوهو. آتنا. جانگ.

ات: وای نه پسرا هم هستن ابدا کوک بزاره بیام

آیلین: بابا ی جوری داداشت رو رازی کن دیگه

ات:.............

ادامه دارد..........

اگه ببینم حمایتا کمه شرط میزارم
دیدگاه ها (۴)

Part:۳بی رحمات: باشه باش خداحافظآیلین: خداحافظ(پایان مکالمه)...

❌❌خیلی خیلی خیلی مهمم❌❌آرمی ، هیترا ۱۰۰۰۰ امضا برای بیرون ان...

part: 1(ویو ات) ساعت ۶ صبح بود با عربده های جیهوپ بیدار شدمج...

معرفی فیکاسم: بی رحمافراد اصلی: ات، شوگا بقیه توی فیک معرفی ...

playmate_p45

به هم رسیده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط