فقط خدا

فقط #خدا

#شهید_رضا_پورعابد می‌گفت:
وقتی خداوند فرزندم م#جتبی را به ما عطا کرد، او را خیلی دوست داشتم و به همین دلیل تصویری از او را در خودروی خود نصب کرده بودم تا همیشه در مقابلم باشد و با دیدن او شاد شوم.
از جبهه که برمی‌گشتم یکراست به سراغ مجتبای عزیزم می‌رفتم و او را در بغل می‌گرفتم و غرقه بوسه می‌کردم.

مدتی به همین روش گذشت تا آنکه یک روز به خودم آمدم و گفتم:
ممکن است روزی بخواهم از مجتبی جدا شوم. آن وقت خیلی سخت خواهد بود. باید آمادگی داشته باشم تا بتوانم بین محبت به فرزند و اسلام یکی را انتخاب کنم. به راحتی از خانواده و فرزند دل بکنم.

ناگهان به خود نهیب زدم:
هیهات که محبت به فرزند مرا از مسیرم که اسلام است، بازدارد و یا گام‌هایم را در این مسیر سست کند.

پس از آن بود که با وجود علاقه و محبت زیادی که به مجتبای عزیزم داشتم، اما به همسرم گفتم که مجتبی را به من وابسته نکند تا بتوانم راحت از او رها شوم.

راوی: عظیم پورعابد (برادر شهید)
#اللهم_ارزقنی_کمال_الانقطاع_الیک

#فکر_نو #شهید #بسیجی #رزمندگان #بسیجیان #بسیج #پاسدار
دیدگاه ها (۱)

کل یوم #عاشورا و کل ارضٍ #کربلا... این سخنی است که پشت #شیطا...

#مادر پاسدار -شهیدسجادپورجباری در حاشیه مراسم استقبال از پیک...

دلتنگ یک صبح از #سلام ساده ات هستملب های آرام تو را باور کنم...

کلثوم طاهری همسر پاسدار شهید سجاد پورجباری عصر دیروز شنبه در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط