ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی


.#حافظ
#خاص #عاشقانه #عشق #عشقولانه #تنهایی #تکست_خاص #تکست_ناب #دخترونه
دیدگاه ها (۲)

خوره ي عشقِ تو افتاده به جانم ، چه کنم ؟خمِ ابروت به من گفته...

گر طبیبانه بیایی به سر بالینمبه دو عالم ندهم لذت بیماری را.....

مرد ها که دلتنگ میشن... یه گوشه دنج گیر میارن و پک های سنگین...

جام لبت کشد مرا مستی جاودانه ایتوبه چراکنم ز توبار گناه میخر...

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم . . .

در پردۀ اسرار کسی را ره نیستزین تعبیه، جانِ هیچ‌کس آگه نیست#...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط