چشمهایم را باز کردم و دیگر کنارم نبود..
چشمهایم را باز کردم و دیگر کنارم نبود..
او رفته بود از پیش من...
میدانم او مرا دوست دارد اما چرا.؟چرا رفت؟چرا وقتی رفت نبودم؟!نبودم و نتوانستم دوباره چشم های زیبایش را ببینم نتوانستم او رادر آغوش خود بفشارم... نتوانستم...
حال تنها چند جمله و سوال بی جواب در ذهنم تداعی میشودآیا او بر میگردد؟آیا میتوانم دوباره ببوسمش؟
او رفته بود از پیش من...
میدانم او مرا دوست دارد اما چرا.؟چرا رفت؟چرا وقتی رفت نبودم؟!نبودم و نتوانستم دوباره چشم های زیبایش را ببینم نتوانستم او رادر آغوش خود بفشارم... نتوانستم...
حال تنها چند جمله و سوال بی جواب در ذهنم تداعی میشودآیا او بر میگردد؟آیا میتوانم دوباره ببوسمش؟
۸۷۶
۳۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.