پارت اول رمان ماه عسل
پارت اول رمان ماه عسل
کم کم زیر سروم خوابم برد؛ باز
خواب یه مهمانی رو دیدم که همه
دور هم جمع هستیم؛ اما مهمان ها
رو نمی شناسم؛ ویک خانومی داره
به اسم من می خنده که باصدای
سیاووش از خواب بیدار شدم دخترم
پاشو ودیدم که پرستار سروم و از
دستم جدا کرد و باسوزش دستم
از تخت بلند شدم٠
سیاووش: سرت که گیج نمی ره؟
کمی واسا؟
ومن: نه خوبم؛ گیج نمی ره سرم؛
بریم؛ سیاووش کفش هامو جلوی
پای من تنظیم کرد و من هم به
پام کردم؛ البته کفش که چه عرض
بکنم؛ یه اسپورت در به داغون
وقدیمی؛ که حالم داره از قیافه اش
بهم می خوره٠
#ملیحه دورانی
کم کم زیر سروم خوابم برد؛ باز
خواب یه مهمانی رو دیدم که همه
دور هم جمع هستیم؛ اما مهمان ها
رو نمی شناسم؛ ویک خانومی داره
به اسم من می خنده که باصدای
سیاووش از خواب بیدار شدم دخترم
پاشو ودیدم که پرستار سروم و از
دستم جدا کرد و باسوزش دستم
از تخت بلند شدم٠
سیاووش: سرت که گیج نمی ره؟
کمی واسا؟
ومن: نه خوبم؛ گیج نمی ره سرم؛
بریم؛ سیاووش کفش هامو جلوی
پای من تنظیم کرد و من هم به
پام کردم؛ البته کفش که چه عرض
بکنم؛ یه اسپورت در به داغون
وقدیمی؛ که حالم داره از قیافه اش
بهم می خوره٠
#ملیحه دورانی
- ۳.۸k
- ۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط