عشق مخواه داغ مخواه ای دل بیدار من

عشق مخواه ، داغ مخواه ای دلِ بیدارِ من
سـاز مزن ، راز مـگـو یـار هوادار من

بیــش از این،خاطرخود،منگ و پریشان مکن
یــار مـشـو، یــار مـشـو ای تـنِ بیمار من

زین همه کین،زین همه کین باز مرنجان مرا
زین همه دل ؛ زین همه دل عشق مبین بارِ من

عشق نبود آنکه تورا خوار و پریشان کند
مهر نبود آنکه دلی بی تو شود نارِ من

نیش مخور ،زهر مخور از دل بیگانگان
راه مَــیــا ، راه مَــیـا تا پی اقرار من

سوز مبین ،داغ مبین تا نشوی ناتوان
تا که شوی در مرضم ،واعظِ عطّار من

عالم دل ، عالم دل نور دو چشمان من
عشق و وفا ؛عشق و وفا پرده ی ابصارمن

شمع مبین ، شمع مبین این نظر و خوی خود
چون همه عاشق بشوند در نظرِ یار من
دیدگاه ها (۶)

خواب بودم، دیدم که مرده ام/بی نهایت خسته و افسرده ام/تا میان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط