عشق دور و نزدیک نمیشناسد

عشق دور و نزدیک نمیشناسد...
با تعجب نگاهم نکن!
میخواهی بگویم چند تار سفید به موهایت اضافه شده؟!
بگویم روی سیگار سرفه کردن هایت، چندتا بیشتر شده است؟
یا میخواهی چروک های مهربان دور چشمت را بشمارم؟!
میخواهی نگاهت کنم و بگویم از آخرین باری که دیدمت چقدرررر غمگین تری؟!
تو هنوز هم خستگی هایت را به دوش میکشی...

◇◇◇

چای میخوری یا قهوه؟!

اصلا اینها را ول کن!
میخواهی کمی بغلت کنم
دوتایی گریه کنیم؟؟

#اهورا_فروزان
دیدگاه ها (۱)

امروز مرابا " میم مالکیت " صدا بزنشاید فـــــردا دیـــر شده ...

ما نسلِ حرف زدن جلوی آیینه ایمتمامِ عاشق شدنمانتمام درد و دل...

بنظرم عشق طعم چایی میده اون لحظه که کنار پنجره رو به خیابون ...

رفتن که همیشه به گفتنِ میخوام برم و کفش‌هارو جفت کردن و درو ...

چند ده سال بعد شده. تنها در ساحل خلوت نوشهر قدم می زنی. با خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط