سلامی دوباره
سلامی دوباره
دوباره همون سناریو ولی از جین 😂
.
خب معرفی کنم که لورا هستم و با جین ۵ ماهه ازدواج کردم و فن اعضای اکسوعم
امروز فن ساینه و من آماده شدم با جین هماهنگ کردم از کمپانی اومد و باهم رفتیم فنساین من خیلی ذوق داشتم تو راه و جین هی بهم میخندید ولی بهم میگف زیاد باهاشون گرم نگیرم وقتی رسیدیم اصلا به حرفای جین اهمیت ندادم و بدون توجه جین و بادیگارداری اعضای اکسو ،اونهارو بغل کردم و گفتم من خیلی دوستتون دارم حتی از اعضای بی تی اس بیشتر
جین اعصبانی شد که ا/ت اینجوری گفته و بدتر از همه اونهارو بغل کرده سریع دست ا/ت رو گرف با اعصبانیت برد خونه تو راه ا/ت تازه فهمید چیکار کرده گف : جین ببخشید من خیلی ذوق داشتم(ناراحت)
جین : خفه شوو(داد)
رسیدن خونه جین ا/ت رو برد کلی کتک زد
ا/ت ویو : درسته من یادم نبود اما اون نباید منو کتک میزد دیدم ولم کرد اروم با درد پاشدم و رفتم حموم ولی بازم داش بهم نگاه میکرد انگار پشیمون بود بعد حموم بدون اهمیت به جین گرفتم خوابیدم که یهو دیدم اومد تو اتاق
جین : ببخشید بیبی بیا پیشم بخواب(گریه)
ا/ت : اهمیت ندادم و خودمو به خواب زدم
جین : جوریکه دردت نگیره آروم برت میگردونه و بهت پماد میزنه میگه :ببخشید بیبی من یه غلطی کردم تو منو ببخش(گریه)
ا/ت : دلم سوخت گفتم : باشه ولی تکرار کنی دیگه نه من نه تو
جین : قول میدم پرنسس
بعدم بغلت میکنه و میخوابید❤پایان ❤امیدوارم خوشتون بیاد😃❤
.
#تکپارتی
#سناریو
دوباره همون سناریو ولی از جین 😂
.
خب معرفی کنم که لورا هستم و با جین ۵ ماهه ازدواج کردم و فن اعضای اکسوعم
امروز فن ساینه و من آماده شدم با جین هماهنگ کردم از کمپانی اومد و باهم رفتیم فنساین من خیلی ذوق داشتم تو راه و جین هی بهم میخندید ولی بهم میگف زیاد باهاشون گرم نگیرم وقتی رسیدیم اصلا به حرفای جین اهمیت ندادم و بدون توجه جین و بادیگارداری اعضای اکسو ،اونهارو بغل کردم و گفتم من خیلی دوستتون دارم حتی از اعضای بی تی اس بیشتر
جین اعصبانی شد که ا/ت اینجوری گفته و بدتر از همه اونهارو بغل کرده سریع دست ا/ت رو گرف با اعصبانیت برد خونه تو راه ا/ت تازه فهمید چیکار کرده گف : جین ببخشید من خیلی ذوق داشتم(ناراحت)
جین : خفه شوو(داد)
رسیدن خونه جین ا/ت رو برد کلی کتک زد
ا/ت ویو : درسته من یادم نبود اما اون نباید منو کتک میزد دیدم ولم کرد اروم با درد پاشدم و رفتم حموم ولی بازم داش بهم نگاه میکرد انگار پشیمون بود بعد حموم بدون اهمیت به جین گرفتم خوابیدم که یهو دیدم اومد تو اتاق
جین : ببخشید بیبی بیا پیشم بخواب(گریه)
ا/ت : اهمیت ندادم و خودمو به خواب زدم
جین : جوریکه دردت نگیره آروم برت میگردونه و بهت پماد میزنه میگه :ببخشید بیبی من یه غلطی کردم تو منو ببخش(گریه)
ا/ت : دلم سوخت گفتم : باشه ولی تکرار کنی دیگه نه من نه تو
جین : قول میدم پرنسس
بعدم بغلت میکنه و میخوابید❤پایان ❤امیدوارم خوشتون بیاد😃❤
.
#تکپارتی
#سناریو
۱۰.۷k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.