ارت¹
ارت¹
ویو ا. ت
داشتم به همراه میا و یونا و نامرا می رفتم سمت کوه که غروب خورشید رو از اونجا ببینیم
میا: آه.... بچه ها کی میرسیم؟.... من خسته شدم
نامرا: اه.... میا انقد غر نزن
میا: منکه غر نمی زنم فقط خسته شدم
نامرا: ا. ت اگه میا غر نمی زنه پس چیه؟... ها؟
ا. ت: میا یکم دیگه میرسیم
میا: آه.... باشه
نامرا: بچه ها رسیدیم بیان
میا: خداروشکر بلخره رسیدیم
یونا: ا. ت نظرت درباره ی نامرا چیه؟
ا. ت: خب.... خب اون دختر باهوش و شجاعیه..... بر خلاف من
یونا: اهوم فکر کنم حق باتویه
ویو ا. ت
بالایه کوه بودیم....غروب خورشیدو دیدم واقعا منظره قشنگی بود... هوا خیلی سردو تاریک بود صدای گرگ و شغالا کاری می کردن که بترسم
میا: بچه ها بیاین بریم من میترسم
ا. ت: اره بهتره بریم منم دیگه دارم کم کم می ترسم
نامرا: ㄱㄱㄱ(خنده) ا.ت تویم ترسوشدی یا
ا. ت: آ.... نه چیزه
نامرا: فهمیدم فهمیدم.... عم بچه ها یه چیزی به ذهنم رسید
میا: چی؟
یونا: باز چی تو ذهنته نامرا؟
ا. ت: خب بگو چی
نامرا: مسابقه بدیم
میا: چی؟.... نه نه فکر خوبی نیس
یونا: اینجا تاریکه ممکنه گم بشیم
ا. ت: یونا راس میگه اگه گم بشیم دیگه نمی تونیم همو پیدا کنیم
نامرا: آ دختراااا....... خواهش میکنم..... بخاطر من.... بیاین دیگه
میا: واقعا خیلی شجاعی
ا. ت: خب.... خب اگه راهو گم کردیم چی
شرایط
فالو: ۱
لایک: ۲٠
کامنت: ۲٠
ویو ا. ت
داشتم به همراه میا و یونا و نامرا می رفتم سمت کوه که غروب خورشید رو از اونجا ببینیم
میا: آه.... بچه ها کی میرسیم؟.... من خسته شدم
نامرا: اه.... میا انقد غر نزن
میا: منکه غر نمی زنم فقط خسته شدم
نامرا: ا. ت اگه میا غر نمی زنه پس چیه؟... ها؟
ا. ت: میا یکم دیگه میرسیم
میا: آه.... باشه
نامرا: بچه ها رسیدیم بیان
میا: خداروشکر بلخره رسیدیم
یونا: ا. ت نظرت درباره ی نامرا چیه؟
ا. ت: خب.... خب اون دختر باهوش و شجاعیه..... بر خلاف من
یونا: اهوم فکر کنم حق باتویه
ویو ا. ت
بالایه کوه بودیم....غروب خورشیدو دیدم واقعا منظره قشنگی بود... هوا خیلی سردو تاریک بود صدای گرگ و شغالا کاری می کردن که بترسم
میا: بچه ها بیاین بریم من میترسم
ا. ت: اره بهتره بریم منم دیگه دارم کم کم می ترسم
نامرا: ㄱㄱㄱ(خنده) ا.ت تویم ترسوشدی یا
ا. ت: آ.... نه چیزه
نامرا: فهمیدم فهمیدم.... عم بچه ها یه چیزی به ذهنم رسید
میا: چی؟
یونا: باز چی تو ذهنته نامرا؟
ا. ت: خب بگو چی
نامرا: مسابقه بدیم
میا: چی؟.... نه نه فکر خوبی نیس
یونا: اینجا تاریکه ممکنه گم بشیم
ا. ت: یونا راس میگه اگه گم بشیم دیگه نمی تونیم همو پیدا کنیم
نامرا: آ دختراااا....... خواهش میکنم..... بخاطر من.... بیاین دیگه
میا: واقعا خیلی شجاعی
ا. ت: خب.... خب اگه راهو گم کردیم چی
شرایط
فالو: ۱
لایک: ۲٠
کامنت: ۲٠
۱۸.۷k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.