دلم گرفته ازین روزگار بد ای دوست
. . . . .
دلم گرفته ازین روزگار بد ای دوست
دلی که یکسره با "درد" می تپد ای دوست
در این زمانه که خالی ست هر چه می بینی
دلم پر است ز"عشق تو" تا "ابد" ای دوست
شکایت تو به دیوان "شعر" آوردم
شکایتی که به جایی نمی رسد ای دوست
بهار و مستی شعر و شراب و موسیقی
هنوز جای خودت را نمی دهد ای دوست
چنین که دست مرا کردی از خودت کوتاه
زمان من به درازا نمی کشد ای دوست
خیال چشم تو آهو تراز هزار آهو
چگونه است که از من نمی رمد ای دوست
به چشم عاشق من خیره شو عمیق و دقیق
ببین پر است پر از مدرک و سند ای دوست
تو خوب باش ولی"بی خبر نباش از من"
دلم گرفته ازین روزگار بد ای دوست
ناصر_عبدالمحمدی
دلم گرفته ازین روزگار بد ای دوست
دلی که یکسره با "درد" می تپد ای دوست
در این زمانه که خالی ست هر چه می بینی
دلم پر است ز"عشق تو" تا "ابد" ای دوست
شکایت تو به دیوان "شعر" آوردم
شکایتی که به جایی نمی رسد ای دوست
بهار و مستی شعر و شراب و موسیقی
هنوز جای خودت را نمی دهد ای دوست
چنین که دست مرا کردی از خودت کوتاه
زمان من به درازا نمی کشد ای دوست
خیال چشم تو آهو تراز هزار آهو
چگونه است که از من نمی رمد ای دوست
به چشم عاشق من خیره شو عمیق و دقیق
ببین پر است پر از مدرک و سند ای دوست
تو خوب باش ولی"بی خبر نباش از من"
دلم گرفته ازین روزگار بد ای دوست
ناصر_عبدالمحمدی
- ۲.۶k
- ۰۹ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط