بدون اهمیت روزها را م گذرانم

بدون اهمیت روزها را مے گذرانيم ،
کم مے خنديم ...
تند رانندگے مے ڪنيم ...
زود عصبانے مے شويم ...
زود قضاوت مے ڪنیم ...

برای اثبات خود ،
پشت سر دیگران بدگویے مے ڪنیم ،
تا ديروقت بيدار مے مانيم ،
خسته از خواب برمے خيزيم ،
کم مطالعه مے ڪنيم ...
بیشتر اوقات تلويزيون نگاه مے ڪنيم
و به ندرت دعا مے ڪنيم .

مايملڪ بسیار داريم ،
اما ارزشهايمان ڪمتر شده اند ،
بسیار صحبت مي ڪنيم و بسیار دروغ مے گوييم !
و به اندازه ڪافے دوست نمي داريم ...
به ڪجا چنین شتابان ...؟
دیدگاه ها (۱)

نمی‌دانم تو نیز نخواهی دانست و همان بهتر که ندانیم آنچه تاکن...

هم‌چون زنی عاشق ، که به بسترِ معشوقِ از دست ‌رفته‌ی خویش می‌...

همسفر

و نامِ کوچکم را دوست نمی‌دارمتنها هنگامی که تواَم آواز می‌ده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط