دلم میخواهد دختر داشته باشم و اسمش را بهار بگذارم

دلم میخواهد دختر داشته باشم و اسمش را "بهار" بگذارم !
دوست دارم تمام خوشحالی های دنیا را توی چشمهایش
بریزم و به او بفهمانم : جان مادر ...!!! در این دنیا همه چیز
دروغ است . . .
به جز صبح روشن عید که بچه ها ذوق دارند از جفت شدن کفش های نو !
دلم میخواهد تمام حسرت های مادرانه ام را خاک کنم . . .
و فقط برای گل دادن " بهارم " زندگی کنم . . .
میخواهم شکوفه های لبخندش را یک به یک جمع کنم تا شاید یک روزی ، یک جایی ، دنیا به کام ما بچرخد!
من یقین دارم مادرم سرشار از آرزوهای بزرگ است !
وگرنه اسم دخترش را " بهار " نمیگذاشت. . .
و به امید گل دادنش پاییز ها را رد نمیکرد !
و حیف. . .
" بهارِ " مادرم ، هیچگاه گل نداد! زرد شد و از شاخه افتاد...
اما من روزی نام دخترم را " بهار " میگذارم. . .
تا بداند مادرش مدفن آرزوهای دور است . . .


#بهار
دیدگاه ها (۴)

*ای عابر خیال هر شب من کمی بمان...!!!!!

yek tarafe part : ۵

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط