در من دیوانه ایی جا مانده، که دست از دوست داشتنت بر نمی د
در من دیوانه ایی جا مانده، که دست از دوست داشتنت بر نمی دارد!
با تو قدم میزند،حرف میزند،می خندد،شعر میخواند،قهوه میخورد،فقط نمیتواند در اغوش بگیرتت...
به گمانم همین بی آغوشی اورا خواهد کشت!
در من دیوانه ایی جا مانده، که دست از دوست داشتنت بر نمی دارد!
با تو قدم میزند،حرف میزند،می خندد،شعر میخواند،قهوه میخورد،فقط نمیتواند در اغوش بگیرتت...
به گمانم همین بی آغوشی اورا خواهد کشت!
۹.۶k
۱۹ مهر ۱۴۰۰