نگاه بی حس و سردم را از چشمان یخی اش گرفتم ..
نگاهبیحسوسردمراازچشمانیخیاشگرفتم..
خودمانمیدانستیماینآخرکاراست..
تمامتلاشهاییکهکردمبیفایدهبود..
اصلابرایچهچیزیتلاشکردم؟!
نگاهمرویتیغهیتیزشمشیردروندستش
خیرهماند..
صدایقطرههایخونیکهازرویمچدستانش..
ازرویتیغهیشمشیررویزمینمیافتاد..
لذتبخشبود..
آهستهشمشیرمرارویزمینانداختم..
این مسابقهبرندهاییندارد..
دستانمرابازمیکنم..
"بیا..کارراتمامکن.."
لبخندتلخیزدم..
اشکهایلعنتیام..رویمخمبودند..
قبلازاینکهچشمبازکنم..
سردیتیغهیشمشیررارویقلبمحسکردم..
بدنم..قلبم..مغزم..تیرمیکشید..
گوشهایمصوتمیزد..
خونازگوشهیلبمبیرونمیپاشید..
تلخترازهمه..اینبودکه..
مندرمبارزهباخودم..باختم..نهباکَسِدیگر..
خودمانمیدانستیماینآخرکاراست..
تمامتلاشهاییکهکردمبیفایدهبود..
اصلابرایچهچیزیتلاشکردم؟!
نگاهمرویتیغهیتیزشمشیردروندستش
خیرهماند..
صدایقطرههایخونیکهازرویمچدستانش..
ازرویتیغهیشمشیررویزمینمیافتاد..
لذتبخشبود..
آهستهشمشیرمرارویزمینانداختم..
این مسابقهبرندهاییندارد..
دستانمرابازمیکنم..
"بیا..کارراتمامکن.."
لبخندتلخیزدم..
اشکهایلعنتیام..رویمخمبودند..
قبلازاینکهچشمبازکنم..
سردیتیغهیشمشیررارویقلبمحسکردم..
بدنم..قلبم..مغزم..تیرمیکشید..
گوشهایمصوتمیزد..
خونازگوشهیلبمبیرونمیپاشید..
تلخترازهمه..اینبودکه..
مندرمبارزهباخودم..باختم..نهباکَسِدیگر..
۳.۸k
۱۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.