پارت اخر ۱۵.
پارت اخر ۱۵.
یه روز که کوک اومد خونه
کوک:سلام عزیزم خوبی کجایی
کوک:جینهو جینهو باتوام کجایی
همجارو گشت جایی نبود رفت دم در حموم
کوک؛جینهو اونجایی جینهو اونجایی
جوابی نشنید رفت تو پا وان پر ازخون که جینهو توش بود مواجه شد🙂🖤
پرش به روز خاکسپاریی
همه رفته بودن جز مادر جینهو پسرا
م.ج:پسرم تسلیت میگم و مادر جینهو گریه کنان رفت
نامجون:متاسفم پسر
جین:منکه کوچولو انقدر گریع نکن اون نتونست دوم بیاره توهم نمیتونستی کاریی کنی اخر همین میشد
شوگا:واقعا متاسفم تسلیت منکه کوچولو
هوپ:کوک گریه نکن چیزیی نیست اون الان زیر خاک نیست اون اینجاس(دستشو گذاشت رو قلب کوک)
جیمین:آره هوپ راست میگه پسر داریی از دست میریی باخودت اینطوریی نکن حداقل الان خیالت راحته در ارامش کجاس
ته:داداش ناراحت نباش هوپ جیمین راست میگن ناراحت نباش تازه حروقت بخوای میتونی بیای ببینیش دیگه از این بهتر
کوک:پسرا مرسی که اومدین و به من اومید دادین
پسرا با چهر غمگین و نگران کوک رفتن کوک اونجا موند گریه کرد ولی از فرداش مفقود الاثر شد پسرا هم دنبال کوک گشتن ولی یکی یکی اوناهم مفقود الاثر میشدن و خبریی از اونا نیست الان ده سال از اون قضیه میگذره ولی هنوز پی دی نیم ارمی ها کمپانی نگران پسران و پلیسم هنوز دنبال اوناس و بعد ده سال پرونده هنوز بسته نشده
پلیس ۱:سرگرد سرگرد تماس داریم از طرف یکی از اعضا
سرگرد:بزار ببینم چی میگن
پلیس۲:یه مشکلی هست سرگرد
سرگرد:چه مشکلی
پلیس۱:یک هیچ حرفی توش نزدن
پلیس۲:این تماس واسه چند سال پیشه
سروان:اینکه نتونسیتم رد یابی کنیم کجاس
سرگرد:این پرونده رو همینجا ببنید
پلیس۱:ولی سرگرد
سرگرد:ولی نداره به همه بگین کمپانی مردم پی دی نیم ارمی ها
و پسرا تا اخر عمر مفقود الاثر شدن خبریی هنوز که هنوزه نیست و هنوز همه نگرانشون هستن
___________________
پایان🖤🙂
یه روز که کوک اومد خونه
کوک:سلام عزیزم خوبی کجایی
کوک:جینهو جینهو باتوام کجایی
همجارو گشت جایی نبود رفت دم در حموم
کوک؛جینهو اونجایی جینهو اونجایی
جوابی نشنید رفت تو پا وان پر ازخون که جینهو توش بود مواجه شد🙂🖤
پرش به روز خاکسپاریی
همه رفته بودن جز مادر جینهو پسرا
م.ج:پسرم تسلیت میگم و مادر جینهو گریه کنان رفت
نامجون:متاسفم پسر
جین:منکه کوچولو انقدر گریع نکن اون نتونست دوم بیاره توهم نمیتونستی کاریی کنی اخر همین میشد
شوگا:واقعا متاسفم تسلیت منکه کوچولو
هوپ:کوک گریه نکن چیزیی نیست اون الان زیر خاک نیست اون اینجاس(دستشو گذاشت رو قلب کوک)
جیمین:آره هوپ راست میگه پسر داریی از دست میریی باخودت اینطوریی نکن حداقل الان خیالت راحته در ارامش کجاس
ته:داداش ناراحت نباش هوپ جیمین راست میگن ناراحت نباش تازه حروقت بخوای میتونی بیای ببینیش دیگه از این بهتر
کوک:پسرا مرسی که اومدین و به من اومید دادین
پسرا با چهر غمگین و نگران کوک رفتن کوک اونجا موند گریه کرد ولی از فرداش مفقود الاثر شد پسرا هم دنبال کوک گشتن ولی یکی یکی اوناهم مفقود الاثر میشدن و خبریی از اونا نیست الان ده سال از اون قضیه میگذره ولی هنوز پی دی نیم ارمی ها کمپانی نگران پسران و پلیسم هنوز دنبال اوناس و بعد ده سال پرونده هنوز بسته نشده
پلیس ۱:سرگرد سرگرد تماس داریم از طرف یکی از اعضا
سرگرد:بزار ببینم چی میگن
پلیس۲:یه مشکلی هست سرگرد
سرگرد:چه مشکلی
پلیس۱:یک هیچ حرفی توش نزدن
پلیس۲:این تماس واسه چند سال پیشه
سروان:اینکه نتونسیتم رد یابی کنیم کجاس
سرگرد:این پرونده رو همینجا ببنید
پلیس۱:ولی سرگرد
سرگرد:ولی نداره به همه بگین کمپانی مردم پی دی نیم ارمی ها
و پسرا تا اخر عمر مفقود الاثر شدن خبریی هنوز که هنوزه نیست و هنوز همه نگرانشون هستن
___________________
پایان🖤🙂
۷.۷k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.