روزچون تیر و کمان اگرچه نزدیک

روزچون تیر و کمان اگرچه نزدیک

ولی پیوستن ما نهایتش فاصله بود !

من کاناپه ای پوسیده در باران

تو سربازی دورافتاده با گلوله ای در پهلو

چقدر دیر همدیگر را پیدا کردیم !
دیدگاه ها (۲)

لعنت به این روزها !این روزها که اسم دارند ، شماره دارند ، تع...

چند وقتیست همه دلگیرند از من دلیل میخواهند برای غمگین بودنمب...

از«مادری» پرسیدند؛«کدامیک از فرزندان خود را»،«بیش از دیگران»...

مو هایش را نوازش کن ؛ قبل از اینکه سفید شوند .... زن است ......

سناریو درخواستی وقتی که یه هیتر میخواد با تفنگ بزنتشون و ما ...

(بوسه ای در یک شب بارانی) ببین، این باران، شبیه گریه‌ی آسمان...

الماس من پارت ۱۱ ماشینهای پشتی اونها رو تعقیب کرد. بارون شرو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط