دویست برگ شعر را

دویست برگ شعر را
مچاله کردم..

به استخوانم رسید
ازبس که نبودنت در آنها بود....
دیدگاه ها (۱)

دلم به عظمت باران برایت دلتنگی میکند!امروز عجیب بی تو می...

همه ی آنهایی که مرا می شناسندمی دانند چه آدمحسودی هستم!و همه...

باش !وقتی تو باشی هر روز از هر فصل تقویمماردی بهشت است ...#م...

هی شعر نگو،لفظ نیا،حرف نیا مرد!گاهی بغلم کن، بغلم کن، بغلم

عشق آمد و زبان دلم ، آه و ناله شدبا چشمهای مِی زده ات هم پیا...

برای یگانه دلیل زنده گیم:🫀🌹یادت هست، کنتس پابرهنهٔ من؟ 👑✨از ...

🌱🍒شب است و پشتِ شیشه نم نمیدارد خیالِ توپچ و پچ هایِ گنگ و م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط