لابه لای دفتر شعرم دنبال واژه هایی میگردم که اقیانوس دلم

لابه لای دفتر شعرم دنبال واژه هایی میگردم که اقیانوس دلم را توصیف کنم
اما افسوس !
نه واژه ای هست نه اقیانوسی ........
نمی دانم از چه بگویم و به کجا بروم
از ملودی غمگین پاییز بگویم یا از عطوفت شعر هایت ؟
بیچاره کاغذم ...
از برهوت کلماتم حیران و سردرگم گشته
دوست دارم دلم را به باد بدهم میدانم که همه باد اورده هارو باد میبره !
دیگه بس نیست این همه چسپیدن به باد اورده ها ؟
دوست دارم سازم را با نوای پاییز کوک کنم و اهنگ قشنگی هامون رو بنوازم.
#Ałø
دیدگاه ها (۱)

دوستت دارم...و این تمام "حرف" مناز شعر هایی ستکه برایت مینوی...

تو بیامست در آغوشِ من ودلْ خوش دارمستیَ تو با بغلتهر دو گناه...

حرف بزنیم، وقتی از چیزی ناراحت می‌شیم، وقتی موضوعی اذیتمون م...

تو دیگر برگهای انجیری پشت پنجره را به یاد نمی آوری ! اما من ...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط