پارت

# پارت _۱
ویو یوری: با صدای آلارم گوشیم از
خواب بیدار شدم ، امروز خیلی هیجان داشتم چون قراره به یک مدرسه ی جدید برم و دوستای جدیدی پیدا کنم ، سریع صبحانمو خوردمو و یک میکاپ ریز زدم و رفتم مدرسه )))
"راستی بچه ها یوری
تو سئول یک خونه خریده و تنها زندگی میکنه "

داخل کلاس ویو یوری : وای اصلا جوری که فکر میکردم نیستش ، همه دارن باهم حرف میزنن و میخندن ، راستش حس خوبی ندارم ، همینطور که داشتم با خودم حرف میزدم‌ استاد اومد

استاد: خب سلام بچه ها امروز یک دانش آموز جدید داریم ، الان میاد و خودشو معرفی میکنه

ویو یوری : همه داشتن یه جوری من رو نگاه میکردند خیلی استرس داشتم ولی خودم رو جمع کردم و با اعتماد به نفس گفتم
یوری: سلام من پارک یوری هستم امیدوارم بتونیم دوست خوبی برای هم باشیم

همه دست و زدند و استاد گفت که برم پیش یکی از بچه ها که اسمش بورام بود بشینم

بورام :سلام یوری میتونیم باهم دوست بشیم

یوری : اره حتما * خوشحال*

بورام: خب چون تازه اومدی بیا تا کلاس رو بهت نشون بدم

یوری: باشه بریم

امیدوارم خوشتون بیاد 😚😚
دیدگاه ها (۰)

پارت _۲پرش زمانی به زنگ آخر : بلاخره زنگ آخر خورد و از بورام...

پارت _۳ ویو یوری : سریع رفتم خونه و همه ی پنجره و درهارو قفل...

اسم فیک :مافیای جذابتعداد پارت : نامعلومشخصیت های اصلی : جون...

سلام بچه ها من تو یه چنل تو روبیکا فیک مینویسم ، نمیدونم ف...

فیک عشق های وحشی پارت «۲»

کاش براتون مهم بودم

معذرت دیر شد مامانم کارم داشت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط