معلم طبیعت سر کلاس حضور و غیاب می کرد

معلم طبیعت سَرِ کلاس حضور و غیاب می کرد!...

گُل لاله! حاضر!..‌
گُل اقاقی! حاضر!...‌
گُل شمعدانی! حاضر!...‌
گُل یاس! حاضر!...‌
گُل نرگس!...‌
گُل نرگس! جوابی نیامد!... 

دوباره تکرار کرد:
گُل نرگس!... باز هم جوابی نیامد!...‌
از همشاگردی‌هایش پرسید و آن‌ها، فقط جای خالی‌اش را نشان دادند!...
و معلم خوب فهمید که گُل نرگس، مدتی است منتظر بهار است و هنوز، فصل آمدنش از راه نرسیده است!...


کاش همه‌ی گل‌ها با هم صدا زنند:
گُل نرگس بیا!...‌
سلام عزیزترین!‌
جمعه ات نزدیک است بیا!...

اللّٰهم عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج
دیدگاه ها (۱)

حجاب چیست؟!حجاب یعنے: زرهےدر برابر چشم هاے مریضحجا...

غم های یک دختر مذهبیآقا قبول ما دختریم ....آقا قبول شهید نمی...

خیلی قشنگه از ایت الله بهجت(ره),پرسیدند: آیا آدم گناهڪار هم ...

رجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ ال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط