بعد از چند ساعت

بعد از چند ساعت
پسرک دسبدی رو دست دخترک کرد .
پسر . نگهش دار اگه همدیگر رو فراموش کردیم . به یاد اینا همدیگر رو به یاد بیاریم .
جونهوک. هوم .
پسر . من دیگه باید برم . خدافظ تا بزرگیامون
جونهوک . وایسا ... بغلش کردم . و گریه کردم .
جونهوک. خدافظ ...هق .. هق تو بهترین پسری هستی که تاحالا دیدم
پسرک لبخند زد و دخترک رو نشوند
دخترک سرش رو بالا آورد ولی اون پسر دیگه نبود ...🖤🖤
جونکوک روبغل کردی و ....
بهوش اومدی
زمان حال پایان فلش بک
جونهوک . هه ههه ( ماسک تنفس رو انداختی اونور ) ... جونکوک ( دادو گریه .)
جونکوک. نونا ... گریه نکن من اینجام چی شد . یدفه
جونهوک . یاد هق ... خاطراتمون افتادم با اون پسر
جونکوک. اها اون رو میگی . ناراحت نباش نونا من هم گریه میکنم هاااا( بغض)
جونهوک. باشه ّبغض نکن .
کوکی . هوم .
نامی . کوکی ( آروم )
کوک . هوم .
نامی .چرا بیهوش شد( بچها کلان دارن آروم حرف میزنن )
کوکی . چون کم خونی داره به خاطر تصادف که شیشه رفت توی شکمش و قلبش خون بالا آورد و خون اومد ازش کم خونی گرفت .
نامی . هوم .( ناراحت)
مجری . متاسفم واقعا ما نمی‌خواستیم اینجوری بشه متاسفیم .
جونهوک. ( از روی تخت اومدی پایین .) اشکالی نداره من حالم خوب نبود .
مجری . بازم متاسفیم .
جونهوک . میتونید .مصاحبه رو پاک کنید .
مجری . ببخشید ولی پخش زنده بود .
جونهوک. اشکالی نداره اهه ... اهه( سرفه )
کوکی . نونا این ماسک تنفس رو بزن .
جونهوک . باشه .😉
یونگی . قضیه اون پسر چیه ؟
کوک. قبلا یه پسر به جونهوک تو مراسم پدرو مادرم یه دسبند داد.
یونگی . هوم
نامی. پاشید بریم .
کوک. نونا ... پاشو
منتظر پارت بعد باشید...🖤🥀
دیدگاه ها (۰)

بعد از چند ساعت پسرک دسبدی رو دست دخترک کرد .پسر . نگهش دار ...

فیک درخواستی وقتی عضو هشتمی و خواهربزرگترشی ویه عضو دیگه به ...

فیک درخواستی وقتی عضو هشتمی وخواهر بزرگترشی ویه عضو دیگه به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط