فیک درخواستی

فیک درخواستی
وقتی عضو هشتمی وخواهر بزرگترشی ویه عضو دیگه به گروه میاد...🖤🥀
رفتیم که لباسامون رو بپوشیم .
جونهوک .خب 😐
پسرا. خب 😐
جونهوک . خب 😐
جونکوک . خب که به جمالت نونا
جونهوک. خفه شو 🤬......🤬.......🤬آخيش
شوگا ‌.😈😎😏
جونکوک. چرا اونجوری نگاه میکنی هیونگ ؟🙄
شوگا . خودم بهش یاد دادم
جونکوک ‌.😶😐🤨😑
جونهوک. بیا جلوی من وایسا لباسم رو بپوشم .
نامی . پسرا برگردید . جونهوک لباسش رو بپوشه .
جیمین. اونوقت چرا جونکوک نباید برگرده.
پسرا .😑😐
جیمین.☺😊
جین. آخه ( رپ جین 😎)نفهم این برادر اینه.
جیمین. او ....🙃😄😁🤸‍♂️
پسرا . او ....😑(مسخرش میکنن)
لباسم رو پوشیدم. رفتیم نشستیم .که مجری بباد . و شروع به ظبط کنیم. از شانسم پیش شوگا نشسته بودم .( فکر کنم نصف ارمیا اون زنه رو دیدین که موهاش سفیده پسرونس اون 🚬)
جا خیلی کم بودم ‌. نصف رون پای لختم روی پای یونگی بود .
یونگی . جا خیلی کم بود نصف رون پای جونهوک هم روی پای من بود . چقدر پاش سفیده ( منو فشار 🚬🗿💃)کم کم اوضاع داشت خراب میشد . 😈.
که مجری اومد ‌. همه بلند شدیم سلام کردیم که خداروشکر سریع از روی پاش بلند شدم. اوف...
ظبط شروع شد کلی حرف زدن . که ...‌
مجری . خب یه سوال همتون از بچگی با کی بزرگ شدین .
نامی . پدر و مادرم.
جین . بیشتر مادرم.
یونگی ‌. هردو .
جیهوپ . پدرم .
جیمین ‌. هردو ‌.
تهیونگ. هردو.
جونکوک. با نونام .
مجری . با جونهوک 😳
جونهوک. درسته من کلا جونکوک . رو بزرگ کردم .☺بازم رون پام رو پای یونگی بود . ای خدا . چند دقیقه بعد . ( اگه دیده باشین اینجا یه مرده اعضا رو می‌ ترسونه .😂🤣)
نامی . یا خدا
جیهوپ افتاد .
جونهوک . یه مرده ما رو ترسوند. آنقدر ترسیدم رفتم نشستم روی پای یونگی . جیغغغغغغغغغغغغ همه پشماشون ریخته بود . 😊
منتظر پارت بعد باشد . 😉
دیدگاه ها (۰)

فیک درخواستی وقتی عضو هشتمی و خواهربزرگترشی ویه عضو دیگه به ...

بعد از چند ساعت پسرک دسبدی رو دست دخترک کرد .پسر . نگهش دار ...

معرفی فیک درخواستیوقتی عضو هشتمی و خواهربزرگترشی ویه عضو دیگ...

سلام چطورین بچها یه خبر اومده که هیتر ها میخوان پیج آرمی ها ...

بعد از چند ساعت پسرک دسبدی رو دست دخترک کرد .پسر . نگهش دار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط