سفر بی پایان. part9
سفر بی پایان. part9
هیونجین ویو
ا/ت خیلی جذاب شده بود ولی یه چیزی اذیتم میکرد یه پسره مه اسمش کوکه بهش خیره شده بود هعییی چرا نگاش میکنی اون مال منه میرم ب ا/ت میگم باهام برقصه تا چشایه پسره دراد
کوک ویو
یه پسره با خشم به من نگاه میکرد نمیدونم چش شده بود داشت به سمت ا/ت میرفت
منم چون دوست داشتم باهاش برقصم رفتم پیش ا/ت صبر کن فکنم ازش خوشم میاد
ا/ت ویو
دیدم کوک و هیونجین با خشم به هم نگاه میکنن و دارن میان سمت من یعنی چیشد یه دفعه دیگه هردوشن باهم گفتن با من میرقصی منم یعنی چی مگه از من متنفر نبود
ولی چون از هیونجین بدم میومدم دست کوک و گرفتم و باهاش رقصیدم
کوک ویو
تعجب کردم ا/ت قبول کرد ذوققققققققق
هیونجین ویو
باورم نمیشه اون پسره رو به جای من ترجیح داد
ا/ت ویو
پارتی تموم د سوار ماشین شدیم یادم امد گوشیمو جا گذاشتم رفتم بیارم که صدای شلیک امد ترسیده بودم رفتم داخل دیدم کوک بود ک کوک خشکم زده بود که هیونحین و گشته بود
یه دفعه منو دید به تهیونگ اشاره کرد بعد به من نمیدونم چرا دیگه یادم نمیاد فقط یه سیاهی دیدم (پارچه سیاه) یعنی کوک کیه؟
هیونجین ویو
ا/ت خیلی جذاب شده بود ولی یه چیزی اذیتم میکرد یه پسره مه اسمش کوکه بهش خیره شده بود هعییی چرا نگاش میکنی اون مال منه میرم ب ا/ت میگم باهام برقصه تا چشایه پسره دراد
کوک ویو
یه پسره با خشم به من نگاه میکرد نمیدونم چش شده بود داشت به سمت ا/ت میرفت
منم چون دوست داشتم باهاش برقصم رفتم پیش ا/ت صبر کن فکنم ازش خوشم میاد
ا/ت ویو
دیدم کوک و هیونجین با خشم به هم نگاه میکنن و دارن میان سمت من یعنی چیشد یه دفعه دیگه هردوشن باهم گفتن با من میرقصی منم یعنی چی مگه از من متنفر نبود
ولی چون از هیونجین بدم میومدم دست کوک و گرفتم و باهاش رقصیدم
کوک ویو
تعجب کردم ا/ت قبول کرد ذوققققققققق
هیونجین ویو
باورم نمیشه اون پسره رو به جای من ترجیح داد
ا/ت ویو
پارتی تموم د سوار ماشین شدیم یادم امد گوشیمو جا گذاشتم رفتم بیارم که صدای شلیک امد ترسیده بودم رفتم داخل دیدم کوک بود ک کوک خشکم زده بود که هیونحین و گشته بود
یه دفعه منو دید به تهیونگ اشاره کرد بعد به من نمیدونم چرا دیگه یادم نمیاد فقط یه سیاهی دیدم (پارچه سیاه) یعنی کوک کیه؟
۴۲.۴k
۱۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.