پارت هفت

پارت هفت

هانا بعد اینکه که کمی استراحت کرد حاضر شد که به سمت اتاق لویس بره و بعد ۵دقیقه رسید به اتاق لویس در زد و گفت لویس لویس در باز کرد با لبخند گفت بفرما تو بناب خانم هانا رفت داخل پرید بغل لویس ( علامت لویس&)( علامت هانا@)

@ خیلی وقته دلم برات تنگ شده میدونی چند سال ندیدمت . .. هق...هق .....هق

& هی بیبی گرل گریه نکن من اینجام گریه نکن

@ نمی تونم ددی

& اوفف دلم ی چیزی خواست

@ چی؟؟

& یعنی تو نمی دونی بیبی؟

@ اها فهمیدم چی میخوای لویس

& نظرت چیه انجامش بدیم؟

@ چرا که نه اتفاقا الان بهترین موقعیت


لویس خیلی وحشیانه لباشو گذاشت روی لبای هانا و محکم مک می زد هانا به لویس گفت آروم تر ددی لبم درد گرفت لویس خیلی وحشیانه تر دوباره شروع کرد و محکم تر مک می زد آه ناله های هانا روی لبای لویس خفه شد لویس هانا رو برآید استایل بغل کرد گذاشتش روی تخت پیراهن هانا رو پاره کرد از گردنش شروع کرد اومد پایین تر سینه های هانا رو درآورد از توی سوتین باهاشون بازی می کرد هانا ی آه ناله های س ک س ی میکرد همین باعث شد لویس بیشتر تحریک بشه و به هانا گفت عجب چیزی هستی فکر نمی کردم انقد خوب هانا گفت بخاطر خوشحالی ددی هر کاری میکنم لویس ی لبخند کشنده زد و ادامه داد شلوار هانا رو درآورد با دوتا از انگشتاش وارد هانا کرد تا عادت کنه چند ضربه زد و بعد لباسای خودش درآورد دیکشو تنظیم کرد که فرو کنه همین که فرو کرد هانا ی داد بلند کرد گفت نمی تونم ددی خیلی درد داره لویس گفت ساکت باش خودت گفتی برای خوشحالی من هرکاری میکنی بیب هانا چیزی نگفت ادامه دادن چند ضربه محکم زد لویس ، هانا کمی اضا شده بود لویس بهش گفت دختر خوبی باش بیا بخورش هانا با ی لبخند ملیح گفت چشم ددی از روی تخت رفت پایین شروع کرد ساک زدن لویس ناله های بلندی می‌کرد و بعد اینکه کارتون تموم شد هردو بی جون افتادین روی تخت( لخت) لویس بغل هانا کرد گفت مرسی بیب خیلی خوب بود هانا گفت خواهش عشق زندگیم ..... هیچی دیگه چند ساعت بغل هم خوابیدن
دیدگاه ها (۲)

فقط اینقد🤏🥲

جدیدا شوتی شدم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣اسمه‌ منه دیه نیار....

دقیقا

پارت شیش همینطور داشتی به پنجره نگاه میکردی که یکی از دوستات...

اسمات فیک خون‌آشام جذاب من(P:7)

آغوش گرم پارت ۴:شوگا عصبی بودجیمین رو بغل کرد و بردش داخل و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط