این داستان کاراکتر های توکیو ریونجرز در ایران پارت ۲😂💔
این داستان کاراکتر های توکیو ریونجرز در ایران پارت ۲😂💔
کاراکتر:ران
.....................
ران داشت داخل خیابون قدم میزد که یه دختر دید و رفت تا مخشو بزنه ولی نمیدونست داخل ایران جرم حساب میشه
*مکان بازداشتگاه
رضا:آقای ران هایتانی میدونستین این کارتون جرم حساب میشه؟
ران:ببخشید سروان من نمیدونستم که اینجا جرم حساب میشه همش تقصیر ریندو و سانزو هست🗿
رضا:اگر دوباره دیدم همچین کاری کردی مجبورم بندازمت زندان فهمیدی
ران:چشم
رضا:عباس عباسی از بندرعباس بیا اینو بنداز بیرون
عباس:چشم
*۲ ساعت بعد
رضا:مگه من نگفتم اگر دوباره همچین کاری کردی میری زندان؟
ران:گوه خوردم دختره خیلی خوشگل بود
رضا:عباس عباسی بیا ببرش زندان تا ادب شه
عباس: چشم قربان
و اینگونه بود که ران رفت آب خنک بخوره و ریندو و سانزو از پشت میله های زندان بهش میخندیدن 🗿😂😂
پایان
.................................
کاراکتر:ران
.....................
ران داشت داخل خیابون قدم میزد که یه دختر دید و رفت تا مخشو بزنه ولی نمیدونست داخل ایران جرم حساب میشه
*مکان بازداشتگاه
رضا:آقای ران هایتانی میدونستین این کارتون جرم حساب میشه؟
ران:ببخشید سروان من نمیدونستم که اینجا جرم حساب میشه همش تقصیر ریندو و سانزو هست🗿
رضا:اگر دوباره دیدم همچین کاری کردی مجبورم بندازمت زندان فهمیدی
ران:چشم
رضا:عباس عباسی از بندرعباس بیا اینو بنداز بیرون
عباس:چشم
*۲ ساعت بعد
رضا:مگه من نگفتم اگر دوباره همچین کاری کردی میری زندان؟
ران:گوه خوردم دختره خیلی خوشگل بود
رضا:عباس عباسی بیا ببرش زندان تا ادب شه
عباس: چشم قربان
و اینگونه بود که ران رفت آب خنک بخوره و ریندو و سانزو از پشت میله های زندان بهش میخندیدن 🗿😂😂
پایان
.................................
۲.۴k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.