نوشتم رها سرمست دیوانه

نوشتم رها، سرمست، دیوانه.
کاغذ رو روی میز گذاشتم، گفتم بفرما، این سه تا کلمه‌ی من. دکتر گفت با این سه تا کامل تعریف میشه؟ این‌ها در واقع یکی هستن. گفتم عوض کنم؟ گفت عوض کن. سه تای دیگه بنویس.
نوشتم پرنده، تلخ، دور.
دکتر گفت چون دوره تلخه یا چون تلخه دور؟ گفتم ذاتش دور و تلخه. یعنی اگه نزدیک هم باشه تلخه، اگه شیرین هم باشه دوره. دکتر گفت تصویرش کامله با این سه کلمه؟ گفتم عوض کنم؟ گفت بنویس.
نوشتم شوپن، بوسه، پیراهن من.
دکتر کاغذ رو نگاه کرد بعد من رو. گفت بنویس باز هم. گفتم وقتی پیراهنم رو تن می‌کرد و انگشتهاش پوست ملتهبم رو نوازشم می‌کرد، صدای سولوی پیانوی شوپن پخش می‌شد تو سرم. گفت این کلمات شوق تو رو تصویر می‌کنه، نه اون رو. فکر نکن، چشماتو ببند، باز کن، سه کلمه ای رو بنویس که تعریفش می‌کنه.
نوشتم: شراب، آزردگی، فراق. نوشتم خواستن، ابتلا، نخواستن. نوشتم بوسه، سکس، وداع. نوشتم آغوش، نوازش، خشم. خط زدم همه رو. داشتم دکتر رو عاشق تو می‌کردم.
نوشتم جان من است او. دکتر گفت این چهارتا کلمه شد. گفتم من رو حذف کن. من رو همه حذف می‌کنن، عادت دارم. لبخند زد و برام قرص‌های تازه نوشت که یکیش صورتیه، رنگی که دوست داشتی.
تو چی؟ تو بلدی کسی رو که دوست داری تو سه کلمه تعریف کنی؟

#حمید_سلیمی
دیدگاه ها (۱)

سَعدیا مرد نِکونام نَمیرد هَرگزمرده آن است که نامش به نِکویی...

شاید مـنِ گل ، به دست باغباني اشتباه پرورانده شده‌ام ؛ باغبا...

تا حالا شکار رفتی؟من می رفتم،ولی دیگه نمیرم!آخرین باری که شک...

سیکلند:‏اگر موي بلند دوس دارهتو موهاتو کوتاه کنببین تا بلند ...

یه مشت کاغذ تا شده گرفت‌ جلوی صورتم و گفت انتخاب کن. یه لبخن...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

کف دستم رو نگاه کرد و گفت گمشده داری. این خط که شبیه هشت هست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط