زن ها میگویند میروم

زن ها میگویند "میروم"
تا تو غیرتی شَوی، تا فریاد بکشی، بچه شوی
تا بشنوند که "نمیگذارم برَوی!"

اما هرگاه دیگر با تو بحث نکرد،
هر گاه که سکوتش طولانی شد و قهوه اش سرد
فریادَش خفه شد و قدم زدن هایش وقت و بی وقت
هرگاه سیگارش بیشتر شد و دیگر گریه نکرد
به دیوانه بودن هایت نخندید،
نگاهش دور شد و لحنِ غمگینش آرام
بدان خیلی وقت است که رفته...
بی هیچ حرفی، آرام آرام،
با قدم هایی محکم، سنگین و با وقار...

هیچ زنی در تاریخ، رفتنش را اعلام نکرده
همه ما اینگونه ایم!
میرویم، آرام، آرام، آرام...
اینجای قصه ی من ،
از چشم اگر افتادی، فاتحه ی خودت را بخوان
به چِشمِ یک زَن دوباره آمدن
تقریباً غیرممکن ترین تلاشِ دنیاست
زن ها که جانِشان را رها نمیکنند عزیزِ من
تو ببین چه کردی که روی خود پا گذاشت و رفت
ببین چه کردی...
ببین چه کردی..
دیدگاه ها (۲)

دلم یک بهار میخواهد ،درست همینجا در چله زمستان...دلم یک تو م...

تقویم ِ نبودن تو به دی که می رسد صدای ِپای ِزمستان می آید ...

بچه که بودیمبهتر میدانستیم چطور باید ازداشته هایمان مواظبت ک...

گاهی ، کسانی دشمنت می شوند که روزی دوستان تو بودند ، رفیقان ...

چرا حرف منو باور نمیکنی

p⁹---مراسم ازدواج در تالار اصلی قصر با شکوهی خیره‌کننده برگز...

از کوفه بیرون رفتند و حضرت فرمودند چشمت را روی هم بگذار آن م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط