Colored stars
Colored stars
part ④
ته: خب فعلا من میبرمش لباسشو عوض کنه
کوک: میشه منو بزاری زمین " خجالت "
رونا: بزارش زمین اب شد بچم "قهقه"
ته: نمیخوام
منو برد تو یه اتاق
ته: خبر داشتی داره نگات میکنه
کوک: میشه منو بزارین زمین "بغض"
ته: جواب منو بده کوچولو قرار نیست بخورمت
کوک: اره هق ولی نمیتوستم هق کاری کنم هق " گریه "
ته: اوکی اروم باش چرا نمیتونستی کاری کنی؟
کوک: نمیدونم هق " گریه "
یونا: تهیونگ لی زحمت اگه خستس بزار بخوابه ولی از کنارش تکن نخور که برادرت نیاد " داد "
ته: اوکی.... خب بزار ببینم چی برات خوبه بیا این هودیو بپوش
رفت بیرون منم لباسمو با اون هودی عوض کردم که اومد تو
یونا: لباستو بده من بدم اجوما بشوره ولی خیلی کیوت شدی
رونا: جونگی بیا پسرتو ببین چه کیوت شده
کوک: ؟؟؟؟؟؟؟؟
سوهو: تهیونگ چه بلایی سرش اوردی که گریه کرده؟
ته: نکنه میخوای بلایی که سرت جونگ گیو اوردم سر توعم بیارم
کوک: ببخشید اقای کیم ولی پسرتون هیچ کاری نکردن من خیلی ترسیده بودم تقصیر ایشون نیست
ته: برین گمشین بیرون
یونا: اگه خوابت میاد اینجا اتاق تهیونگه بخواب فکر نکنم فردا باید برید اکادمی چون استادتون اسیب دیده
کوک: ممنونم خانم کیم
ویوی ته
مامانم خوابودش رو تخت که بعد تقریبا نیم ساعت خوابش برد منم پنجره رو بستم و دیدم که مامانم خانم و اقای جئون رو به سمت اتاق ها هدایت میکنه تا برن بخوابن منم خیلی راحت و ریلکس نشستم رو ی صندلی و با گوشیم ور رفتم که جیمین زنگ زد
شروع مکالمه ( علامت ته _ علامت جیمین +)
_بنال
+ تو زدی برادرتو ناقص کردی
_ یس چرا پرسیدی
+افرین کار خوبی کردی فعلا
پایان مکالمه
که یه نوشته رو دیدم
نوشته: مردی میان سال به نام جونگ گیو که یک متجاوز گر بوده و سوجه ی ان فقط بچه های ۱۸ ساله بوده قطع نخا شده است و هدف اصلیه اون جئون جونگ کوک پسر خانواده ی جئون بوده است از برادرش که یک افسر پلیس است ممنونیم که نگذاشته است چینین اتفاقی بیوفتد و رابطه ی خانواده ی خود را با خانواده ی جئون ثابت نگه داشته است _ چو هانول ۱۹ ساله اکادمیه ٪~&+_
خندم گرفته بود بلخره به ارزوم رسیده بعد از اینکه به هوش اومد باید بره زندان نگاه به ساعت کردم ۶ کی شیش شد رفتم پایین دستو صورتمو شستم و برگشتم تو اتاقم و نگاهی به پسر خانواده ی جئون کردم به کیوت ترین حالت ممکن خوابیده بود خودمو روی صندلی ولو کردم و چشمامو بستم که خوابم برد
۷ و نیم بیدار شدم و رفتم پایین همه بیدار بودن به غیر پسر خانواده ی جئون
ته: بچت قطع نخا شد
سوهو: چرا چشمات قرمزه
ته: تا ساعت شیش بیدار بودم
رفتم تو اتاق که گوشینو بردارم که اون موجود کیوت بیدار شده بود
ته: نگران نباش جونگ گیو قطع نخا شد حالا خیلی راحت میتونی بری پایین
کوک:.....
part ④
ته: خب فعلا من میبرمش لباسشو عوض کنه
کوک: میشه منو بزاری زمین " خجالت "
رونا: بزارش زمین اب شد بچم "قهقه"
ته: نمیخوام
منو برد تو یه اتاق
ته: خبر داشتی داره نگات میکنه
کوک: میشه منو بزارین زمین "بغض"
ته: جواب منو بده کوچولو قرار نیست بخورمت
کوک: اره هق ولی نمیتوستم هق کاری کنم هق " گریه "
ته: اوکی اروم باش چرا نمیتونستی کاری کنی؟
کوک: نمیدونم هق " گریه "
یونا: تهیونگ لی زحمت اگه خستس بزار بخوابه ولی از کنارش تکن نخور که برادرت نیاد " داد "
ته: اوکی.... خب بزار ببینم چی برات خوبه بیا این هودیو بپوش
رفت بیرون منم لباسمو با اون هودی عوض کردم که اومد تو
یونا: لباستو بده من بدم اجوما بشوره ولی خیلی کیوت شدی
رونا: جونگی بیا پسرتو ببین چه کیوت شده
کوک: ؟؟؟؟؟؟؟؟
سوهو: تهیونگ چه بلایی سرش اوردی که گریه کرده؟
ته: نکنه میخوای بلایی که سرت جونگ گیو اوردم سر توعم بیارم
کوک: ببخشید اقای کیم ولی پسرتون هیچ کاری نکردن من خیلی ترسیده بودم تقصیر ایشون نیست
ته: برین گمشین بیرون
یونا: اگه خوابت میاد اینجا اتاق تهیونگه بخواب فکر نکنم فردا باید برید اکادمی چون استادتون اسیب دیده
کوک: ممنونم خانم کیم
ویوی ته
مامانم خوابودش رو تخت که بعد تقریبا نیم ساعت خوابش برد منم پنجره رو بستم و دیدم که مامانم خانم و اقای جئون رو به سمت اتاق ها هدایت میکنه تا برن بخوابن منم خیلی راحت و ریلکس نشستم رو ی صندلی و با گوشیم ور رفتم که جیمین زنگ زد
شروع مکالمه ( علامت ته _ علامت جیمین +)
_بنال
+ تو زدی برادرتو ناقص کردی
_ یس چرا پرسیدی
+افرین کار خوبی کردی فعلا
پایان مکالمه
که یه نوشته رو دیدم
نوشته: مردی میان سال به نام جونگ گیو که یک متجاوز گر بوده و سوجه ی ان فقط بچه های ۱۸ ساله بوده قطع نخا شده است و هدف اصلیه اون جئون جونگ کوک پسر خانواده ی جئون بوده است از برادرش که یک افسر پلیس است ممنونیم که نگذاشته است چینین اتفاقی بیوفتد و رابطه ی خانواده ی خود را با خانواده ی جئون ثابت نگه داشته است _ چو هانول ۱۹ ساله اکادمیه ٪~&+_
خندم گرفته بود بلخره به ارزوم رسیده بعد از اینکه به هوش اومد باید بره زندان نگاه به ساعت کردم ۶ کی شیش شد رفتم پایین دستو صورتمو شستم و برگشتم تو اتاقم و نگاهی به پسر خانواده ی جئون کردم به کیوت ترین حالت ممکن خوابیده بود خودمو روی صندلی ولو کردم و چشمامو بستم که خوابم برد
۷ و نیم بیدار شدم و رفتم پایین همه بیدار بودن به غیر پسر خانواده ی جئون
ته: بچت قطع نخا شد
سوهو: چرا چشمات قرمزه
ته: تا ساعت شیش بیدار بودم
رفتم تو اتاق که گوشینو بردارم که اون موجود کیوت بیدار شده بود
ته: نگران نباش جونگ گیو قطع نخا شد حالا خیلی راحت میتونی بری پایین
کوک:.....
۶.۴k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.