فیک تایجو

فیک تایجو
part 3
ویو نویسنده
داشتی راه میرفتی که یه مردک مزاحم با موتور میاد کیفتو از دستت میکشه و توهم مقاومت میکنی تایجو که از قرار معلوم داشته اونجا بیخیال قدم میزده تورو میبینه که داری تلاش میکنی جون کیفتو نجات بدی میاد نزدیک میشه خب...طرفو میزنو و میاد کیفو بگیره طرف مثل بروسلی مناطق محروم یه چاقو در میاره و دست زیبای تایجو به چیز میره ...
ویو ات
یکم که نه خیلی از اینکه نتونستن از خودم دفاع کنم خجالت کشیدم و اینکه الان یکی بخاطر من زخمیه و ...
ویو تایجو
دختره ترس از چشاش میباره نزدیک شد کیفشو از زمین برداشت و یه دستمال گذاشت رو زخمم و...
ات :ببخشید میدونم خیلی دستو پا چلفتی ام ببخشید
تایجو : نه من خوبم (دروغ میگه مثله چی)
ات: این زخم بایه دستمال حل نمیشه یه چیز بیشتر میخواد باید بخیه بزنم میتونید بیاید خونه من همین نزدیکیاست
تایجو : امممممممم باشه
رفتیم خونشون و خب فکنم تنها زندگی می‌کرد چون خونش واسه یه خانواده چند نفره کوچیک بود زخممو پانسمان کرد این‌چیزها و تشکر کردم و از خدمتش مرخص شدم.
پایان منتظر پارت بعد باشید🥰
میدونم ریدم