نازنینا با دل مجنون ما بازی نکن

نازنینا با دل مجنون ما بازی نکن
میکنی بازی اگر ، از نوع شیرازی نکن

دختر شاه پری ها ، چشم آبی گشته ای
اینچنین چشمان مارا مست طنازی نکن

اینقدر ابرو نینداز و به رخ گیسو نکش
چشم مارا مات این رخساره پردازی نکن

یا بمان باما دمی یا دل بگیر از دست ما
این دل دیوانه را رقاص هر سازی نکن

تا به کی مارا اسیر قصه هایت میکنی ؟
اینقدر رندانه با ما نقش دل ، بازی نکن

این همه کار از دل ما میکشی ، آخر نکش
این چنین مارا تو وادار غزلسازی نکن

راز ما با چشم تو آوازه عالم شده
ادعای همزبانی ، طرح همرازی نکن

ناز تو عمری کشیدیم و دگر مهلت گذشت
عمر دیگر مردمان را ، صرف طنازی نکن 🙏 🙏 🙏 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍁 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂 🍂
دیدگاه ها (۲)

بیا کز عشق تو دیوانه گشتم وگر شهری بدم ویرانه گشتمز عشق تو ز...

تمام شعر من تویی همنفس ترانه هاطبیب قلب خسته ام نوای عاشقانه...

بیوفا آمد مرا دیوانه ی خود کرد ورفتگردشمع خود مرا پروانه ی خ...

غم‌انگیز است پاییزو غم‌انگیزتروقتی تو باشی و منبرگ‌ها را با ...

سناریو (درخواستی) وقتی ۱۴ سالته و اونا برادر بزرگترتن و بعد...

سناریو (درخواستی) وقتی ۱۴ سالته و اونا برادر بزرگترتن و بعد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط