نه قهرمان
نه قهرمان
پارت ۱۱
میا : جولیاعه
الا :چییییییی دوباره چیکار میخواد بکنه
شوگا : جولیا میخواد وقتی همه خواب هستند میا رو بدزده و ببره تو مقرش توی جنوب کالیفرنیا ( راستی شهری که بچه ها زندگی میکنند کالیفرنیا است ) و بکشتش
نامجون : فکر کرده ما تنهاش میزاریم
میا : من یه نقشه ای دارم
شوگا : چی ؟
میا : همگی چراغ هارو خاموش کنید و مثلا میخایید برید تو اتاق هایتان بخوابید شماها اینجا وایسید منم میرم بیرون توی بالکن وایمیسم انگار اومدم هوا خوری و روی تاب مینشینم و اهنگ گوش میدم و وقتی که جولیا میاد سمتم من دفاع میکنم و شما حمله کنید
کوک : فکر خوبیه
بچه ها : آره همین کارو میکنیم
میا :اوکی پس بریم
ویو میا :
طبق نقشه بچه ها شب خیر گفتند و چراغ ها رو خاموش کردند و مثلا رفتند توی اتاقشون منم هدفون و گوشیمو برداشتم و رفتم تو بالکن روی تاب نشستم و هدفون گذاشتم توی گوشم و و ادای اینکه دارن ریلکس میکنم رو در آوردم
۲ دقیقه بعد
فهمیدم جولیا و چند نفر از همدست هاش پشت دیوار وایسادند و جولیا میاد سمتم هه دختره احمق فکر کرده منم مثل او هستم کم کم جولیا اومد سمتم و منم سرم توی گوشی بود جولیا تا خواست شوکر بزنه بهم با قدرتم شوکر رو انداختم اونور جولیا رفت عقب و منم جلوش وایسادم و گفتم :
به به جولیا خانوم چیزی شده این طرفا میبینمت ؟
جولیا :خفه شو چطور فهمیدی من میام سمتت ؟
میا : من هرچی باشم از تو احمق تر نیستم (نیشخند)
جولیا عصبانی شد و خواست بهم حمله کنه که
ادامه دارد ......
پارت ۱۱
میا : جولیاعه
الا :چییییییی دوباره چیکار میخواد بکنه
شوگا : جولیا میخواد وقتی همه خواب هستند میا رو بدزده و ببره تو مقرش توی جنوب کالیفرنیا ( راستی شهری که بچه ها زندگی میکنند کالیفرنیا است ) و بکشتش
نامجون : فکر کرده ما تنهاش میزاریم
میا : من یه نقشه ای دارم
شوگا : چی ؟
میا : همگی چراغ هارو خاموش کنید و مثلا میخایید برید تو اتاق هایتان بخوابید شماها اینجا وایسید منم میرم بیرون توی بالکن وایمیسم انگار اومدم هوا خوری و روی تاب مینشینم و اهنگ گوش میدم و وقتی که جولیا میاد سمتم من دفاع میکنم و شما حمله کنید
کوک : فکر خوبیه
بچه ها : آره همین کارو میکنیم
میا :اوکی پس بریم
ویو میا :
طبق نقشه بچه ها شب خیر گفتند و چراغ ها رو خاموش کردند و مثلا رفتند توی اتاقشون منم هدفون و گوشیمو برداشتم و رفتم تو بالکن روی تاب نشستم و هدفون گذاشتم توی گوشم و و ادای اینکه دارن ریلکس میکنم رو در آوردم
۲ دقیقه بعد
فهمیدم جولیا و چند نفر از همدست هاش پشت دیوار وایسادند و جولیا میاد سمتم هه دختره احمق فکر کرده منم مثل او هستم کم کم جولیا اومد سمتم و منم سرم توی گوشی بود جولیا تا خواست شوکر بزنه بهم با قدرتم شوکر رو انداختم اونور جولیا رفت عقب و منم جلوش وایسادم و گفتم :
به به جولیا خانوم چیزی شده این طرفا میبینمت ؟
جولیا :خفه شو چطور فهمیدی من میام سمتت ؟
میا : من هرچی باشم از تو احمق تر نیستم (نیشخند)
جولیا عصبانی شد و خواست بهم حمله کنه که
ادامه دارد ......
- ۴.۰k
- ۱۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط