درد عشقی کشیدهام که مپرس زهر هجری چشیدهام که مپرس

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
گشته‌ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده‌ام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش می‌رود آب دیده‌ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش سخنانی شنیده‌ام که مپرس
سوی من لب چه می‌گزی که مگوی لب لعلی گزیده‌ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق به مقامی رسیده‌ام که مپرس
....
...
..
به ابی انت و امی باَبی اَنتَ و اُمی و نَفسی و مالی
اللهم احفظ قائدنا المام الخامنه ای
دیدگاه ها (۵)

حاج آقا پناهیان مے فرمودند آقایان لباس مےپوشند ، از این لباس...

پدر شهیدی می گفت:بهش گفتم : " پسرم ؛ تو به اندازه کافی جبهه ...

سید یاسر جبرائیلی در جواب طعنه ظریف به کثیرالشک ها نوشت:ما ن...

کسی نرفته جلوی سفارت نیجریه شمع روشن کنه؟شهادت 300تن از شیعی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط