ما اندوه هایمان را

ما اندوه هایمان را
پر دادیم
رفتند
و
با جفت هایشان
بر گشتند .

بعضی ها را نوشتم
شعر شدند
بعضی ها را نتوانستم بنویسم
اشک شدند
بعضی ها را اما
نه
می شد نوشت
و نه
ننوشت
آنها را فقط زیستم ...!




بانو"رویا شاه حسین زاده".
دیدگاه ها (۷)

زنی را می شناسم من که شوق بال و پردارد ولی از بسکه پرشور است...

من گرفتار و تو دربند رضای دگران من ز درد تو هلاک و تو دوای د...

گیریمخنجر حرف تو بر پهلوی باورها نشست؛نوش دارویی...شرابی...ش...

کسی به فکر گل ها نیست کسی به فکر ماهی ها نیست کسی نمی خواهد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط