من سیندرلای صبور قصه هایم

من سیندرلای صبور قصه هایم
کی کفش شادی را به پایم می گذارند؟

عطر تنم پیچیده در آرامش شهر
نام مرا یک روز مریم می گذارند؟
دیدگاه ها (۱۳)

با هر نگاهم می شنیدی: دوستت دارمیا پشت آهم می شنیدی: دوستت د...

عشق اولقضیه عشق اول را شنیده‌ای؟! این‌که همه آدم‌ها در اوایل...

می رسد روزی امید بی قراران غم مخورمی دمد از بیت حق خورشید تا...

گفت و گوهای شبانه با کودک دروناون: چرا تنهایی سخته ؟من: چون ...

علیرغم تمام دلخوشی هایم مسلم شد  مرا نامهربانی های تو دیوانه...

کتاب (شعر و دکلمه)

کاش هنوز نه سالم بود . سرم روی زانوی مادربزرگ بود که داشت بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط