میخواستم یه روزی که از همهی دنیا و آدماش خستهم بیام ب

می‌خواستم یه روزی که از همه‌ی دنیا و آدماش خسته‌م، بیام برات بنویسم که دوست دارم آدمای اون بیرون رو رها کنم و به تو‌ پناه بیارم؛ چون تو خونمی، چون من صبح تا شبی که دارم با آدما و افکارشون کلنجار میرم دوست دارم شبش خودمو بسپارم به امنیت تو! خودمو از خیابونا و کوچه‌ها بردارم و بیارم تو دستای تو! می‌خواستم بنویسم من صبح تا شب دووم میارم تا تهش برسم به تو : )🔓'♥️'
#تکس
دیدگاه ها (۱۱)

‌هر ‍وق‍‌ت بہ ‍ج‍‌ای #گ‍‌ریہ ‍ک‍‌ر‍دن ‍خ‍‌ن‍‌دی‍‌دی ب‍‌دو‍ن ...

سوالی! درخواستی هست دایر یا اینجا بگین 🙂🍭💞

± رسیدن به آدامس وسط آبنبات چوبی؛‏خنکی اون طرف متکا؛‏خندیدن ...

بوس کردن نشونه ابراز علاقس ولی گاز گرفتن وسیله ای واسه تزریق...

دانشگاه وانیلی / فیک تهکوک پارت ۸ جونگ کوک : چند سال پیش . ی...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط