پارت ۳۲ آخرین پارت
پارت ۳۲ آخرین پارت
سن کای ۴
سن کاری ۳
کوک : کای برو خواهرت و مامانت رو بیدار کن
کای : چشم بابا
همه اومد سر صبحانه شروع به خوردن کردیم که کاری گفت
کاری: بابا
کوک: جان
کاری : میشه یه دوست پسر برام بخری
کوک: ( عصبی و غیرتی ) این حرف ها رو کی یادت داده بابای
کاری : هیچ کی فقط چون مامان دوست پسر داره منم میخوام
کوک : چی !
ات: کاری مامان جون من کجا دوست پسر دارم
کاری : مامان تو یه بار عمو کان رو بغل کردی مگه اون دیگه دوست پسرت نیست
کوک: اوه دخترم عمو کان داداشه مامان مامانته
کاری: اها
کای : کاری چقدر حرف بی خود میزنی بی ادب
کاری :خودت میزنی بیشور بابا نگاش کن
کوک: بسه بچه با هر دوتا تونم
شب.
کوک: بیا فیلم شروع شد
کای کاری ات : اومدیم
بعد از اون همه به زندگی هم نشان و آرامش دادن قصه ما به سر رسید کلاغ به خونش نرسید 😂😂😂😂🫶🏻🥲
سن کای ۴
سن کاری ۳
کوک : کای برو خواهرت و مامانت رو بیدار کن
کای : چشم بابا
همه اومد سر صبحانه شروع به خوردن کردیم که کاری گفت
کاری: بابا
کوک: جان
کاری : میشه یه دوست پسر برام بخری
کوک: ( عصبی و غیرتی ) این حرف ها رو کی یادت داده بابای
کاری : هیچ کی فقط چون مامان دوست پسر داره منم میخوام
کوک : چی !
ات: کاری مامان جون من کجا دوست پسر دارم
کاری : مامان تو یه بار عمو کان رو بغل کردی مگه اون دیگه دوست پسرت نیست
کوک: اوه دخترم عمو کان داداشه مامان مامانته
کاری: اها
کای : کاری چقدر حرف بی خود میزنی بی ادب
کاری :خودت میزنی بیشور بابا نگاش کن
کوک: بسه بچه با هر دوتا تونم
شب.
کوک: بیا فیلم شروع شد
کای کاری ات : اومدیم
بعد از اون همه به زندگی هم نشان و آرامش دادن قصه ما به سر رسید کلاغ به خونش نرسید 😂😂😂😂🫶🏻🥲
۱۳.۷k
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.