پارت یک . بپر بخووون🤣

از زبان ا/ت

اسمم ا/ت هست ۲۳ سالمه اهل ایران هستم و ۴ سال ارمیم.
واسه دانشگاهم اماده میشدم که دوستم زنگ زد .
ا/ت : الو سلام فاطی خوبی
فاطی : سلام عزیزم مرسی تو خوبی
ا/ت : قربونت...ببخشید کاری داشتی
فاطی : خواستم بگم که خیلی وقتا همو ندیدیم حداقل دوسال میشه
ا/ت : نگاه کن من نمیتونم بیام.
فاطی : خب چرا
ا/ت : صد بار گفتم مامان و بابام اجازه نمیدن
فاطی : از ۱۰ سال پیش همینو میگفتی تو دیگه بچه نیستی.
ا/ت : خب چکار کنم.
فاطی : بهشون بگو که کاری به کارت نداشته باشن.
ا/ت : فاطی من زبون دراز نیستم
فاطی : ا/ت تورو خدا
ا/ت : ببخشید ولی الان باید برم امتحان دارم .

گوشیو قطع کردم و برادر بزرگم منو به دانشگاه رسون . نمیدونم دیگه کی از این اخلاقشون دست برمیدارن .

رفتم تو که دیدم ساعت ۷ شده
ا/ت : خدا مرگم بده امتحانم!!!

بدو رفتم سر کلاس .
استاد : دیر کردین خانم ا/ت امتحان نیم ساعتش گزشته ساعت ۷ و نیم تموم میشه.
ا/ت : مشکلی نیست برگم کجاس تو ربع ساعت حلش میکنم!

با اینکه دیر رسیدم ولی امتحانم رو از همه زود تر تموم کردم و نمرم کامل بود

رفتم سمت خونه .

مامان: کجا بودی ها نکنه رفته بودی با دوستات گردش امروز تنبیه میشی ظرفای مهمونارو میشوری.
ا/ت : مامان جون من دانشگاه بودم
مامان : به هر حال میشوریشون اگه نشستی پدرت حلش میکنه.
ا/ت : ب...باشه
داداش بزرگم : اخهههه...جوجه کوچولو باز خراب کاری کرد
ا/ت : تو یکی خفه
داداش : درست صحبت کن عوضی دو سال ازت بزرگ ترم برام شاخ شدی
ا/ت : تو بهت ربطی نداره .
داداش : باشه میبینیم .


رفتم ظرفای مهمونارو بشورم خیلی زیاد بودن بگیم ادازه ۴۰ تا ظرفی  میشه.

بعد از شستنم خودمو رو تخت انداختم و نفهمیدم کی خوابم برد . وقتی بیدار شدم صدا مامانم رو شنیدم که میگه زود جمع کنین وسایلتونو. پا شدم بهش گفتم : مامان چی شده
مامان : برو وسایلتو جمع کن میخواییم بریم و اگرنه میمیریم
ا/ت : مامان منظورت چیه؟ بابا!؟
بابا : نشنیدی مامانت چی گفت برو گوهتو جمع کن بریم

منم با اینکه نمیدونستم چه خبره حرفشونو گوش دادم و سوار ماشین شدیم و میرفتیم سمت فرودگاه
ا/ت : مامان کجا میخوایم بریم
مامان : امریکا
ا/ت : امریکا چکار؟ چرا؟ میشه یکیتون حرف بزنه!!!

جواب نمیدادن بعد از اینکه کیفامونو چک کردن داشتیم میرفتیم سمت هواپیما که جا خیلی شلوغ بود و از خانوادم دور شدم .



خب این هم از این پارت 😁
خوشتون اومد لایک و کامنت بدید😁
فالو کنین فالو میشید😁
منو به ۳۰۰ تایی برسونید پارت بعد رو میزارم😁
کامنتتتتتتتتتت
دیدگاه ها (۱۲)

پارت۲

ادامه پارت ۲

تهیونگ بهمون گفت قلب ما ارمیا به رنگ بنفشه یعنی به بیشترین م...

لطفا بس کنین این هیت ها رو چیه میدین . این هفتا فرشته براتون...

پارت ۷۳ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط