سناریو
سناریو
درخواستی
وقتی تو بار دعوا کردن و اومدن اصبانیتشون رو سر ا. ت خالی میکنن
ات : یااا چرا سر من خالی میکنی(با بغض)
نامی : عام ساری بیب دست خودم نبود
ات : بوقض🥲🥲
جین : ورلد واید هندسام ببخش (نمد درست نوشتم یا نه)
ات : درحال گریه کردن
یونگی : اااااه بیب ببخشید نباید سر تو خالی میکردم
ات : چرا سر من خالی میکنی مگه من چیکار کردم
هوپ : ببخشید بیب خیلی معذرت میخوام
ات : با ناراحتی میره اتاق
موچی : هی هی ات وایسا نرو بیا باهم حرف بزنیم
ات : در حالی که سرشو انداخته پایین میگه ببخشید
ته : ته که به خودش میاد و تازه میفهمه که چیکار کرده میاد پیش ات و میگه نه بیب تقصیر تو نیس من اعصابم خورد بود
ات : این زیر جوری که کوک نفهمه گریه میکنه ولی با اینحال کوک میفهمه و میاد بغلش میکنه و میگه
کوک : آه بیب منو ببخش یه لحظه نفهمیدم و اتو میبوسه
درخواستی
وقتی تو بار دعوا کردن و اومدن اصبانیتشون رو سر ا. ت خالی میکنن
ات : یااا چرا سر من خالی میکنی(با بغض)
نامی : عام ساری بیب دست خودم نبود
ات : بوقض🥲🥲
جین : ورلد واید هندسام ببخش (نمد درست نوشتم یا نه)
ات : درحال گریه کردن
یونگی : اااااه بیب ببخشید نباید سر تو خالی میکردم
ات : چرا سر من خالی میکنی مگه من چیکار کردم
هوپ : ببخشید بیب خیلی معذرت میخوام
ات : با ناراحتی میره اتاق
موچی : هی هی ات وایسا نرو بیا باهم حرف بزنیم
ات : در حالی که سرشو انداخته پایین میگه ببخشید
ته : ته که به خودش میاد و تازه میفهمه که چیکار کرده میاد پیش ات و میگه نه بیب تقصیر تو نیس من اعصابم خورد بود
ات : این زیر جوری که کوک نفهمه گریه میکنه ولی با اینحال کوک میفهمه و میاد بغلش میکنه و میگه
کوک : آه بیب منو ببخش یه لحظه نفهمیدم و اتو میبوسه
۱۵.۹k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.