فرزانه متولی
فرزانه متولی
خانم "فرزانه متولی"، شاعر لرستانی، زادهی سال ۱۳۴۹ خورشیدی در شهرستان الیگودرز و اکنون ساکن اراک است.
وی دبیر آموزش و پرورش و دارای مدرک کارشناسی فیزیک از دانشگاه اراک بوده که در سال ۱۳۷۶ خورشیدی، موفق به اخذ این مدرک شده است.
خانم متولی فعالیت در عرصهی شعر و همکاری خود را با انجمن ادبی فردوسی الیگودرز را از کلاس اول دبیرستان در سال ۱۳۶۴ (سه سال پس از تأسیس انجمن ادبی) آغاز کرد و تا سال هفتاد که ساکن الیگودرز بوده، این همکاری ادامه داشته و در دورهی دانشآموزی عناوین مختلفی را در شعر کسب کرده است.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
◇ نمونهی شعر:
(۱)
مادر! تو گلبانگ هزاران افتخاری
در فصلهای غربتم، فصل بهاری
موی سپیدت قصهی تلخ جوانیست
دستان تو غمنامههای زندگانیست
در خلوت دنیای تو صدها خزان بود
در خندههای تلخ تو، رنجی نهان بود
نیلوفر تنهای باغ انتظاری
برگ خزانی و همیشه بیقراری
چین و چروک چهرهات صد قصه دارد
هر قصهای صدها هزاران غصه دارد
در غربت دنیای تو صد آرزو مُرد
بر پای من گلهای امید تو پژمرد
از انحنای قامتت، دیروز پیداست
فردای من از رنج چشمانت هویداست
یکتا تپشهای دل شهر شبی تو
تنها انیس لحظهی درد و تبی تو
با من بمان در سالهای بیقراری
مادر تو آغاز دلانگیز بهاری!
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
سرچشمهها
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
https://telegram.me/FerdoosiAlg
و...
خانم "فرزانه متولی"، شاعر لرستانی، زادهی سال ۱۳۴۹ خورشیدی در شهرستان الیگودرز و اکنون ساکن اراک است.
وی دبیر آموزش و پرورش و دارای مدرک کارشناسی فیزیک از دانشگاه اراک بوده که در سال ۱۳۷۶ خورشیدی، موفق به اخذ این مدرک شده است.
خانم متولی فعالیت در عرصهی شعر و همکاری خود را با انجمن ادبی فردوسی الیگودرز را از کلاس اول دبیرستان در سال ۱۳۶۴ (سه سال پس از تأسیس انجمن ادبی) آغاز کرد و تا سال هفتاد که ساکن الیگودرز بوده، این همکاری ادامه داشته و در دورهی دانشآموزی عناوین مختلفی را در شعر کسب کرده است.
─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
◇ نمونهی شعر:
(۱)
مادر! تو گلبانگ هزاران افتخاری
در فصلهای غربتم، فصل بهاری
موی سپیدت قصهی تلخ جوانیست
دستان تو غمنامههای زندگانیست
در خلوت دنیای تو صدها خزان بود
در خندههای تلخ تو، رنجی نهان بود
نیلوفر تنهای باغ انتظاری
برگ خزانی و همیشه بیقراری
چین و چروک چهرهات صد قصه دارد
هر قصهای صدها هزاران غصه دارد
در غربت دنیای تو صد آرزو مُرد
بر پای من گلهای امید تو پژمرد
از انحنای قامتت، دیروز پیداست
فردای من از رنج چشمانت هویداست
یکتا تپشهای دل شهر شبی تو
تنها انیس لحظهی درد و تبی تو
با من بمان در سالهای بیقراری
مادر تو آغاز دلانگیز بهاری!
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
سرچشمهها
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
https://telegram.me/FerdoosiAlg
و...
- ۱.۱k
- ۱۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط