من شیفته ی خوشی های ساده ام، مثل گوش دادن به یک موسیقی خو
من شیفتهی خوشیهای سادهام، مثل گوش دادن به یک موسیقی خوب، کنار کسی که دوسش داری، بدون اینکه حرفی بهم بزنیم، مثل دراز کشیدن روی سرامیک سرد، مثل دیدن رنگ نارنجی آسمون موقع غروب، مثل بیخودی خوندن با صدای بلند، مثل خندیدن موقع فکر کردن به یک خاطره قشنگ، اینکه یکی بهت یک شاخه گل هدیه بده، و بگه این مال توئه، از طرف من! حتی خنکی اونور بالشت، یا اینکه توی یک کافه، توی غروب پاییز، واست صندلی رو بکشه بیرون تا بتونی روبروش بشینی، مثل شنیدن اسم خودت واسه اولین بار از زبون کسی که دوسش داری مثل شنیدن صدای نفسهای کسی که به عشق اون نفس میکشی، من شیفتهی همین خوشیهای سادهام …
۳.۶k
۲۷ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.